عنوان «زبان و تصویر» ممکن است ذهن را در وهلهی اول معطوف به آن گونه بحثهایی کند که، متأثر از الگوی زبانشناسی و نشانهشناسی ساختاری، میکوشند رسانههای غیرزبانی را نیز در مقام نوعی «زبان» در نظر گیرند و با سخن گفتن از «زبان سینما»،
«زبان نقاشی»، «نشانهشناسی تئاتر»، و غیره، عمدتاً اشکالی از نشانهشناسی یا «زبانیسازیِ» هنرهای مختلف ارائه دهند. با سخن گفتن از «دال»، «مدلول»، «نشانههای شمایلی»، «تقابلهای دوتایی» و اصطلاحاتی از این دست حس خاصی ایجاد میشود. حسی از گفتار «علمی» و تحلیل «روزآمد» مسائل را در خودشان و مخاطبانشان ایجاد کنند. (در صورتی که از اغلب اینگونه مباحث دستکم پنجاهشصت سال گذشته است).
اینگونه رویکردها که به خاطر همان نمای علمی و سطحبالای خود محبوب است. از سویی حسی بهخاطر به دست آوردن «کلید» گشودن انواع و اقسام آثار و معضلات هنری و فرهنگیِ ما در ایران طرفداران بسیاری دارند. به هواداران خود امکان میدهند که، از نهادی مذهبی در قم گرفته است. تا فلان فرهنگسرا و مؤسسهی فرهنگی خصوصی در تهران، با لپتاپی در کیف اینسو و آنسو بروند. و برای طیفهای گوناگون مخاطبان خود در مورد همهچیز سخن بگویند:
از فیلم آخر فرهادی یا فلان سریال نازل تلویزیونی گرفته است. تا «نوشتههای آخر بکت» یا «دکوپاژ در قرآن» (این نمونهها واقعیاند). چنانکه دامنهی مصداقها و مباحث نشان میدهد. چنین رویکردهایی همزمان مطبوع طبع مدرسان و مخاطبان رسمیحکومتی و مستقل_خصوصی هستند. هدف ما از طرح این عنوان طبیعتاً خوراک رساندن و دامن زدن به این دست مباحث نیست.
اما زبان و تصویر (و دیگر همخانوادههای آنها: زمان و مکان، مفهوم و محسوس، گفتن و دیدن، گویا و خاموش، پویا و ساکن، و جز آن.) دو قطب یا دو حدّ و دو شأنِ تعیّنِ چیزها و صورتها در جهاناند. دوتایی که به خاطر سویهی بنیادین و میتوان گفت «هستیشناسانه»شان، در بسیاری از مسائل، مقولات، و مصادیق عرصهی هنر و فرهنگ بهطور آشکار و پنهان حضور دارند. و خودآگاهی نسبت به خاستگاه این مباحث، به روشن شدن و فهم عمیقتر آنها بسیار یاری میرساند:
از رابطهی روایت با تصویر، و زیرنویس/میاننویس با کنش، و تدوین با نما در سینما گرفته است. تا نسبت دیالوگ با منظر نمایشی یا متن و اجرا در تئاتر. از رابطهی عنوان با اثر، شرح/توصیف/نقد با تصویر، فیگوراسیون با انتزاع، تکتصویر و «مجموعه»ای که بدان تعلق دارد.
تا «متن» حقیقی و مجازیِ «سنت»، تاریخ، و مذهب با تصاویری که آنها را بازنمایی و توصیف میکنند. (نقاشی مذهبیِ جاگیرشده در دل کلیساها و نمازخانهها؛ نقاشیهای تاریخی؛ تصویرسازیهای «کتاب ساعات»، و کتابهای علمیِ گیاهشناختی و جانورشناختیِ قرون وسطایی، تا نگارگریهای ایرانی و غیرایرانی.)؛ و تلاش برای «گویا» کردن و زمینهمند کردنِ تصاویر منفرد، خاموش و درونماندگار بر بستر نظریه و تاریخ هنر. و بسترهای انضمامی و متنیِ ارائهی عکسهای خبری و گزارشی و غیره.
دامنهی مباحثی که ذیل این عنوان کلی جا میگیرد. آن را بیشتر به نوعی چارچوب یا حساسیت کلی برای کار فکری و پژوهشی بدل میکند تا «موضوع»ی که به آن بپردازیم و به سراغ موضوعی دیگر برویم. ما آن را دغدغهای پایدارتر میبینیم. اما به خاطر نوع و دامنهی بحث، ظرفیتها و محدودیتهای یک مجله برای این کار. البته شرایط عینی و ذهنی جامعه که نفس مجله چاپ کردن آن هم مجلهای دربارهی هنر را از نظر مادی و معنوی همواره در آستانههای امکان(نا)پذیری و معناداری/بیمعنایی نگه میدارد.
شاید بهروشنی نشود گفت که ما در دو یا چند شماره، و در قالب ویژهنامهای کامل یا پروندههایی نظری، به این سرفصل خواهیم پرداخت. آنچه اهمیت دارد ایجاد حساسیت نسبت به حضور فراگیر، و فهم انتقادیِ جلوههای گوناگون است. جلوههایی که این دوقطبی به خود میگیرد. به عنوان نمونه: چندی دیگر بهمن ماه است. آیا اگر بخواهیم نسبتها، کارکردها، و معانی و دلالتهای تصاویر تولیدشده پیرامون انقلاب در همان زمان و در سالهای بعد، را با واقعیتِ رخدادهای تاریخیِ انقلاب، و گفتمانها و روایتهای شکلگرفته پیرامون آن، مورد سنجش قرار دهیم یا روشن کنیم. جز آن است که لاجرم دربارهی نسبت «تصاویر» و «زبانها»ی خاموش انقلاب میاندیشیم؟
در میان چهرههایی که در دهههای اخیر در زمینهی تاریخ و نظریهی تصویر، شمایلشناسی، «علم تصویر»، و زبان و تصویر دست به مطالعاتی گسترده و تعیینکننده زدهاند. یکی ویلیام جی. تی. میچل نظریهپرداز امریکایی شاخص است. و هانس بلتینگ نظریهپرداز و مورخ آلمانی نیز جایگاه ویژهای دارد.
ما نیز، در جریان مطالعه و پژوهش برای انجام این شماره، هر چه برای رسیدن به ترکیب مناسبی از مقالهها و مباحث روشنگر و مربوط و مرتبطِ این حوزه برای شروع کار پیش رفتیم. درنهایت به گزیدهای از متنهای میچل رسیدیم. حس ما آن بود که رفتن به سراغ دیگر چهرهها و مباحث در این شماره، به سردرگمی و لوث کردن دیگر مقولات و مسائل این حوزه میانجامد.
به همین خاطر، کار را با ترجمهی سه مقدمه و دو فصل از کتابهای سهگانهای که میچل از اواسط دههی ۱۹۸۰ میلادی تا سالهای آغازین ۲۰۰۰ به چاپ رساند (شمایلشناسی: تصویر، متن، ایدئولوژی، ۱۹۸۶؛ نظریهی تصویر: جستارهایی دربارهی بازنمایی کلامی و بصری، ۱۹۹۴؛ تصاویر چه میخواهند؟: زندگیها و خواستهای تصاویر، ۲۰۰۵) آغاز میکنیم. متونی که به پارهای مباحث و ایدههای کلیتر و مقدماتیتر این عرصه میپردازند.
پس از آن، چهار مقاله و یادداشت تألیفی میآیند. مقالاتی که بحث کلی نسبت زبان و زبانمندی با تصویر و تصویرپردازی را در حوزهها و مواردی جزئیتر و مشخصتر به بحث میگذارند. از نسبتهای ممکنِ زبان/ادبیات و عکاسی گرفته است. تا نسبت اسم یا عنوان با عکس، تجربهی شخصی یک عکاس در کار در محیطی که مجرای ارتباط زبانی در آن مسدود است. نهایتاً مروری بر چند نمونه از نسبتهای میان ادبیات و نقاشی در سنتهای تصویری مختلف.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.