معرفی مقاله:
در این مقاله مصاحبهی سایت دیزاین بوم با رودی بار را میخوانید، مؤسس استودیوی طراحی گرافیک Integral Ruedi Baur که در زمینهی پروژههای طراحی هویت و مسیریابی در بخش فرهنگی فعالیت دارد.
.
بخشی از مصاحبه
دیزاین بوم: لطفاً مختصری از سابقهی حرفهای خودتان بگویید و اینکه چطور یک طراح گرافیک شدید؟
رودی بار: من سال ۱۹۵۶ در پاریس متولد شدم و در همان فرانسه بزرگ شدم. سپس برای تحصیل در رشتهی طراحی ( دیزاین ) زیر نظر مایکل باویرابه زوریخ در سوییس رفتم. مادامی که در آنجا درس میخواندم، با یکی از همکلاسی هایم، لارس مولر، روی چند پروژه کار میکردیم. سال ۱۹۷۹ فارغ التحصیل شدم و به محض بازگشتم به فرانسه در سال ۱۹۸۰، استودیوی شخصی خودم را در لیون تأسیس کردم. تمرکز این استودیو بر پروژههای فرهنگی، به ویژه موزهها و گالریها بود. من به همراه تعدادی از دوستانم که معمار هستند، در این زمینهها فعالیت میکردیم. دائماً پروژه های بزرگ تری میگرفتیم و استودیوی خود را به پاریس، جایی که اکثرکارهایمان آنجا بود، انتقال دادیم. با موزه پیکاسو، لوور و مرکز پومپیدو کارکردیم. به مرور پروژههای ما به پروژههای مسیریابی، سیستم علائم و طراحی هویت سازمانی تبدیل شدند.
چه چیزی را بیشتر از همه در مورد طراحی هویت دوست دارید؟
ساخته شدن یک هویت بعد از گذشت زمان. این کار جالبی است که بخواهید عناصر مختلف را طوری کنار هم بیاورید که قابل شناسایی باشند، اما من از آن دسته طراحانی نیستم که نماد یا آیکونی را طراحی کنم و بخواهم که همیشه این نماد بیان کنندهی معنایی باشد. ترجیح میدهم یک زبان تصویری فراگیر خلق کنم که برای مخاطبان آن مؤسسه قابل درک و گیرا باشد. اما در عین حال این زبان تصویری باید به مخاطب هم اجازه دهد که در صورت نیاز از احساس خود برای درک این زبان بهره ببرد. البته ممکن است شیوه های خشک در طراحی برای نهادهای دولتی و ارگان های اقتصادی مناسب باشند اما برای بخش فرهنگی نیاز است که طراحی هویت سازمانی مثل یک زبان عمل کند. زبانی که به اشکال مختلف و مرتبط بتواند حرف بزند.
آیا تجارب امروز شما در زمینهی طراحی هویت، کار شما را نسبت به زمانی که این فعالیت را شروع کردید راحتتر کرده است؟
تغییر اصلی در کارفرمایان بهوجود آمده است. اینکه آنها چه می خواهند و دلیلی که آنها به طراح اعتماد میکنند. زمانی که من استودیوی خود را بیش از ۳۰ سال پیش تأسیس کردم، مشتریان من نگرششان متفاوت بود.آنها خیلی راحتتر به طراح و راه حلش اعتماد میکردند. امروز کارفرمایان با دقت بسیار بالاتری پیشنهادات طراحی را تحلیل و بررسی میکنند. آنها طرحهای پیشنهادی را در معرض آمار و آزمایش قرار میدهند. این آزمایشات، روحیهی تجربه کردن را تا حد زیادی در من کاهش میدهد. و شما میتوانید این مسئله را بهویژه در طراحان نسل جوانی که تقریباً طی پانزده سال اخیر فعالیت داشتهاند، مشاهده کنید. آنها عصیانگر نیستند و از جهان مشترکی الهام میگیرند. در اغلب بخشها برای امتحان کردن تجربهای جدید، کمتر خطر میکنند. تجربهای را انجام می دهند که شاید به قضاوت کمتری نیاز داشته باشد. امروز، برای طراحان گرافیک، کار بسیار بیشتری نسبت به سی سال گذشته وجود دارد. چون جهان امروز عمومیتر و تصویریتر از پیش شده است. تقاضا برای طراحی در سطح قابل توجهی وجود دارد، حتی برای تجارتهای کوچکی که قبلاً وجود نداشتهاند. اما از سویی دیگر، طراحی امروز، بیشتر از قبل محدودتر شده است.
چه نصیحتی برای طراحان جوانی که بر پروژههای طراحی هویت کار می کنند دارید؟
با یک ایده، یک نگرش و یک مسئله عینی و مهیج شروع کنید.که به تدریج بتوانید آن ایده را با چیزی که به نمایش میگذارد توسعه دهید. هویتی نسازید که برای مشتریان دردسرساز شود. فکر نکنید که طراحیتان مادامالعمر است. من واقعاً از طراحانی که فکر میکنند طراحی هویتی که میکنند میتواند برای صد سال کار کند، خوشم نمیآید.