رنگ فاجعه به قلم محمدرضا ربیعی است. آیا شیوع وبا و قطحی در دورهی قاجار و تلفات میلیونی آن، بازتابی در هنر ایران داشت؟ معمولاً گفته میشود سنت نگارگری عملاً توجه چندانی به رویدادهای واقعی تاریخ نداشته و دلمشغولی آن بازنمایی زیبایی مثالین و بهشتی و تصویرگری افسانهها و اساطیر بوده است. با اینحال اولین نقاشی که سعی کرد تصاویری از قحطی بزرگ نقاشی کند. نه یک نقاش نوگرا، بلکه یک نگارگر بود: حسین بهزاد. بهزاد که خود در نوجوانی شاهد قحطی بزرگ بود، ۴۰ سال بعد به سراغ این خاطرات رفت. اما او در این کار موفق شد؟ در مقالهی «رنگ فاجعه» به قلم محمدرضا ربیعی اتودهای حسین بهزاد از قحطی بزرگ چاپ شده است. همچنین مقاله حول این سوال مهم شکل گرفته است که نسبت بین نقاشی ایران و تاریخ چیست؟
بخشی از متن:
هنر ایرانی از قدیم گرایشی به پرداختنِ فاجعه نداشت. تپهی اجساد (که نمایش مکرری در تاریخ ایران است) با ایدهی بنیادین سنت هنری ایران، که دلبستهی نوعی معنویت متافیزیکی بود، جور درنمیآمد و به همین دلیل، حضورِ تاریخ در جنبههای مختلفش و فاجعههای تاریخی در اشکال خاصش در هنر ایرانی نادر است. این نپرداختن به تاریخ در هنر ایران، سبب شکلگیری سنت هنری، به شکلی شد که حتی با ورود به دوران جدید و احساس نیاز به وجود نوعی هنر تاریخی یا اجتماعی، باز هم برای هنرمند ایرانی دشوار بود که چنین مسائل جدیدی را درون فرم مستقر هنر، که به این محتوا راه نمیداد، بگنجاند. به همین دلیل نه از صحنههای کشمکش دوران مشروطه نقاشیای به جا ماند و نه مثلا از خیابان لالهزار در روزهای شکوهش…