بخشی از متن:
علی اکبر صادقی در طول بیش از هفت دهه فعالیت مستمر هنری آنچنان حجم بزرگی از آثار متنوع آفریده که پرداختن کمیت و کیفیت آن مستلزم پژوهش و تأمل افراد مختلف از رشتههای گوناگون هنرهای تجسمی، نمایشی و حتی ادبیات است. خوشبختانه بخت و وقت با او یار بوده است و در سالهای اخیر کتابهای جامعی در مورد آثار او تألیف شده و نویسندگان معتبری دربارهی دورهها و مفاهیم کارهای او به تفصیل نوشتهاند. با این همه، هنوز جای کار در مورد بسیاری از آثار و مجموعههای او باقیست. در میان انبوه کارهای سفارشی صادقی، که شاید برخی از آنها چندان اهمیت و ارزش ماندگاری نداشته باشند، برخی از کارهای بزرگ و پُرتفصیل اخیر او بهتنهایی شایستهی تأمل و واکاویاند. در کتابهای حجیم صادقی، آثار او با فصلها و دورهبندیها و عنوانهای هر مجموعه از هم متمایز شده است. اما در واقع این دورهها از هم جدا نیستند و مانند رشتههایی درهمبافته، بیآغاز و بیپایان به نظر میرسند. آثار او گویی در عین تغییرِ مداوم سبک و تکنیک و بیان از ابتدا تاکنون یکسان بودهاند. خود او دربارهی تغییرات کارش میگوید: «من همیشه یک جور بودهام». به عبارت دیگر میتوان گفت تغییرکردنِ مداوم او تغییر نمیکند. شاید در متنی که در نمایشگاه «دیوانه» در گالری «مدار موازی» به استقبال بیننده میآید، استعارهی مار «اوروبوروس» ـ ماری که دم خود را میخوردـ سیر کار هنری علی اکبر صادقی را توضیح دهد: بازگشت به سرآغاز و تشکیل چرخهی نامتناهی. گذشته از این، مار یکی از موتیفهای آشنای آثار صادقی و نشانهی تکرر پوستانداختن و نوشدن است. با این وصف، در مواجهه با انبوه کارهای او، در این نوشتهی کوتاه، تنها به چند مجموعهی اخیر از آثار او اشاره میشود که به گمان من مفاهیم پیچیدهتری را مطرح میسازد. در برخی از کارهای او جنبههای زندگینامهای قویای دیده میشود که صرف نظر از وجه عامدانه و نمایشی آن، به نکتههای روانشناسانه و ناخودآگاه جالبی اشاره دارد. هرچند او وجه بازیگر و بازیگوش شخصیت خود را با جدیت و آگاهانه نمایش میدهد اما به عنوان یک هنرمند سوررئالیست، همواره در میان دو جهان واقعی و خیالی، آگاهانه و ناخودآگاه گردش کرده است. شاید نوشتههای شعرگونهی او در نیمهی دههی هشتاد بیش از نقاشیهایش مدیون جریان سیال ذهن ناخودآگاه او باشد.
صادقی در مسیر کار طولانی و پُرتنوع خود بسیار جستوجوگر و خودآموخته و در عین حال خلاق و جسور بوده است. او همانقدر که از تزئین و تشعیر و تذهیب و قلمگیری و ترکیببندی نگارگری و نقاشیهای قهوهخانهای و نقشهای کهن ایرانی استفاده کرده است، پرسپکتیو و آناتومی و سایهروشن و اصول آکادمیک هنر غربی را میشناسد. بهرهگیری از قواعد این هر دو نظام تصویری همراه با تخیلی نیرومند به او امکان داده تا با ترکیب این همه، سبک و بیان دلخواه خود را بسازد و پس از دههها کار در عرصههای مختلف نقاشی و گرافیک، تصویرگری و انیمیشن، خوشنویسی و مینیاتور، کاریکاتور و نمایش، دست به کار تدوین و ترکیب این همه شود. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.