همچون ظهور هر پدیدهی نوینی در آغاز، عکاسی دیجیتال نیز همراهان و مخالفانی را برانگیخت. عکاسی دیجیتال، روشهای پیشین عکسبرداری را تا حد بسیار زیادی دگرگون کرد و در مقایسه با روشهای پیش از خود، برتریهایی را در زمینههای گوناگون آشکار کرده است. آسانی تولید تصویر عکاسی، امکانات گسترده ویرایشی، حذف هزینههای مترتب بر تولید عکس و هم سویی اینگونه عکاسی با نمودهای آشکار فنآوری روز از جمله رایانه و اینترنت و همچنین دلایل بسیار دیگر، طیف گستردهای از کاربران فنآوریهای یاد شده را با خود همراه کرد و دورنمای رو به رشدی را برای این پدیدهی تازه و پر امکانات هزارهی جدید ترسیم نمود. در این میان، آموزش عکاسی در مراکز آموزشی و به ویژه در دانشگاهها با چالشی اساسی روبهرو شده است. عکاسی به عنوان یک واحد درسی کاربردی در بسیاری از رشتههای هنری در هنرستانها و دانشگاههای ما آموزش داده میشود و تغییرات پر شتاب در فنآوری، پرسشهای بسیاری را برای برنامهریزان، مدرسان و فراگیران به وجود آورده است. پرسشهایی از این دست که آیا باید با وجود تغییرات بسیار زیادِ برآمده از فنآوری عکاسی دیجیتال، هنوز آموزش عکاسی بر پایهی روشهای فتوشیمیایی استوار باشد؟ آیا آموزش روشهای پیشین، نیاز بازار کار و بخش حرفهای در این زمینه را برآورده میسازد؟ و اینکه آیا روشهای پیشین عکاسی با توجه به کاهش یا باز ایستادن کامل خط تولید دستگاهها، مواد شیمیایی، صفحههای حساس و… تا چه مدت ادامه خواهد داشت؟ و پرسشهایی از این دست، که تاکنون از سوی مراجع رسمی سیاستگذاری آموزشی به آن پاسخی داده نشده یا راهکاری برای آن پیش بینی نشده است.
بخشی از مقاله:
به طور تقریبی و با شمارش بیش از پانصد واحد آموزشی در سطح هنرستان، بیش از یکصد واحد آموزشی در مقطع کاردانی، سی واحد در مقطع آموزش عالی و پنجاه آموزشکدهی آزاد در سطح کشور، که در مجموع بیش از هفتصد واحد آموزشی و دهها رشته را در بر میگیرد، میتوان میزان ضرورت توجه به این دگرگونیها را دریافت. از آنچه در برنامهی رشتهی عکاسی و دیگر رشتههای هنری که درس عکاسی جزو واحدهای درسی آنان است بر میآید، سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی در مقاطع آموزش عالی، تاکنون توجهی به این ضرورت نکرده و در برخی از مراکز آموزشی که عکاسی بر پایهی فنآوری دیجیتال آموزش داده میشود، خط مشی مشخص و یکسانی جاری نیست و گنجاندن آموزش عکاسی دیجیتال بیشتر بر پایهی علایق و احساس ضرورت شخصی از سوی برخی مدرسان عکاسی در مقاطع دانشگاهی تا حد نسبتاً کمی برآورده شده است. این در حالی است که در مقاطع تحصیلی در سطح هنرستانها و آموزشگاههای آزاد، رویکرد به آموزش عکاسی دیجیتال، به عنوان راهکاری بنیادین در برابر گذار و جایگزینی روشهای نو به جای شیوههای پیشین، چند سالی است که در دستور کار قرار گرفته است.
عکاسی دیجیتال همچنین دگرگونیهای بسیاری را در زمینهی ساختار آموزش عکاسی پدید آورده است. حذف بسیاری از مراحل عکاسی با فیلم و آسانی روش تولید عکس در این شیوه، سبب شده تا مراحل کار در تاریکخانههای ظهور و چاپ عکس حذف و به جای آن، کار با رایانه و نرم افزارهای ویرایش عکس جایگزین آن شود. در این میان، گفتگوهای زیادی دربارهی این تغییرات نیز درگرفته است. شبکهی اینترنت با تواناییهای بسیاری که به کاربران داده است امکان عرضهی تجربهها و اندیشههای فردی را در سطحی گسترده فراهم کرده است. این امکان، همچنین در به اشتراکگذاری دانش و یافتههای جدید در زمینهی ابزار و تجهیزات مربوط به دستگاههای عکسبرداری، ویرایش و چاپ عکس نیز یاری کرده است. آشکار است که تقاضا برای آموزشگاههای عکاسی دیجیتال و فنآوریهای وابسته به آن در حال افزایش است و شاید جای آن باشد که پرسش دیگری مطرح کنیم؛ آیا افزایش کیفی سطح عکاسی آماتوری تهدیدی برای عکاسان حرفهای به شمار میآید؟
ظهور مدرسان جوان و متخصص در فنآوری رایانه و آشنا به نرمافزارهای ویرایش عکس و روزآمد بودن دانش آنان با توجه به تغییرات و عرضهی تجهیزات و نرمافزارهای جدید و عدم آشنایی بیشتر آنان با مقولههایی از جمله تاریخ، اصول و مبانی پایهی هنر، زیباییشناسی و تحلیل آثار عکاسی از دیگر مسائل چالشبرانگیز در زمینهی آموزش عکاسی است.