
تاریخی خاص پی میگیریم. مقاله نخست متمركز بر دركی است كه برخی نقاشان سمبلیست و اكسپرسیونیست انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم از مفهوم طبیعت و نسبت آن با جامعه و تحولات تاریخی پیرامون خویش داشتند. دو متن پس از آن، با تمركز بر سنت منظرهپردازی انگلیسی و ابعاد مختلف آن، امكانهای مختلف درك انتقادی بدنه واحدی از آثار و گفتمانهای پیرامون آن را به ما نشان میدهند. متن كوتاه جاناتان هریس، شرح كتابی از جان بَرِل، مورخ هنر جدید با عنوان سویه پنهان منظره است كه در همین مورد نوشته شده است. متن بعدی، بهتفصیل به نحوه درآمیختن كار منظرهپردازی چهرههایی چون كانستبل و ترنر با تحولات تاریخی و اجتماعی زمان آنها میپردازد و از این نظر امكان مقایسه با درك جان برل از همین موضوع را فراهم میسازد. اما مقاله تألیفی آخر از منظری متفاوت نوشته شده و دیدگاهی كلی در آن ارائه میشود كه نقاشی منظره نیز به عنوان یك نمونه در چارچوب آن مورد بحث قرار میگیرد. این متن برخلاف متون قبلی كه كموبیش با دیدگاهی تاریخباور به موضوع میپرداختند از منظری تحلیلیـ طبیعتگرا نقاشی منظره را مورد بحث قرار میدهد و به این ترتیب میتوان آن را در پیوند با مقاله آخر شماره گذشته درك كرد. به این ترتیب، قرائت این مقالات در كنار یكدیگر نوعی آگاهی نسبت به دیدگاههای بدیل كلانی را در ما ایجاد میكند كه نحوه سخن گفتن و تحلیل ما در مورد موضوعی همچون منظره را تحت تأثیر قرار میدهند.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.