کهن‌الگو/ رمانتیسم/ آنگلیکا وزنبرگ

خاستگاه و کهن الگو؛ رویای آغازی تازه / آنگلیکا وزنبرگ / ابوالفضل توکلی‌شاندیز

 

معرفی مقاله:

رمانتیسم آرزوی امری نامتناهی بود. آرزویی که نقطه‌ی آغاز و غایت نهایی آن در واژه‌ی آلمانی Ursprünglichkeit نهفته است؛ یعنی خواستگاه و کهن‌الگو. آنگلیکا وزنبرگ در این مقاله با بیان این امر که نماد این خاستگاه و کهن‌الگو چه مستقیم و چه باواسطه کودک (یعنی اولین سال‌های حیات شخص، یک ملت یا تمام بشریت) است به شرح نظریات یونگ در این رابطه می‌پردازد.

آنگلیکا وزنبرگ نتیجه می‌گیرد که فرهنگ‌ها اغلب در زمان بحران، در تاریخ خود با بازگشت به گذشته راهی به سوی آینده می‌یابند. حال ظهور این امر در هنر چگونه است؟ وزنبرگ در زمینه موتیف‌های هنری چنین دوره‌ای می‌گوید که نه تنها خود موتیف کودک، بلکه نگاره‌های به ظاهر کودکانه یا بدوی نیز مهم تلقی می‌شوند زیرا در پی طبیعی بودن، حقیقت و تمامیت هستند. در زمینه ویژگی هنری از نظر او هنر این دوره همواره در مخالفتی با هنر رسمی است.

با این مقدمه وزنبرگ در ادامه‌ی مقاله کاوش این موتیف‌ها و ویژگی‌ها در نقاشی‌های فیلیپ اوتو رونگه، حلقه‌ی هنرمندان ناصری، حلقه هنرمندان بروکه و آثار پل کله می‌پردازد. در برسی نقاشی‌های رونگه، در پی شرح موتیف کودک و ویژگی تمامیت در آثار اوست. در توضیح حلقه‌ی هنرمندان ناصری معتقد است که آنان طبیعت را مترادف حقیقت می‌پنداشتند و معتقد بودند دستیابی به حقیقت اخلاقی و هنری با وانهادن تمام آنچه که در هنگام پرداختن به هنرْ سهل‌الحصول است امکان‌پذیر است.

آنگلیکا وزنبرگ با ارئه‌ی مثال‌هایی معتقد است ناصریان در این آرمان شهر آینده از گذشته‌ای بهتر، در پی تثبیت «هنر مذهبی-میهنی آلمان معاصر» خود بودند. وزنبرگ با بررسی آثار هنرمندان حلقه‌ی هنرمندان بروکه معتقد است آنان در پی نو کردن هنر از خلال زندگی و خلق مشترک، و رها کردن خود از شر تنگناهای قراردادها بودند. بخش آخر مقاله به پل کله و فرم خام‌دستانه او اختصاص دارد. وزنبرگ که موضوع قالب نظری و هنر زندگی پل کله را تنشی میان گرایشات متضاد در باهاوس می‌داند در پی واکاوی ویژگی‌های آثار اوست.

.

بخشی از مقاله:

با قدری سردرگمی گفتم، پس باید یک‌بار دیگر از میوه‌ی درخت ممنوعه بخوریم تا شاید دوباره هبوط کنیم و به وضع معصومیت برگردیم؟ پاسخ داد. البته؛ این آخرین فصل از تاریخ جهان است. هاینریش فون کلایست مسیر بازگشت به آینده‌ای که کلایست در قطعه نقل شده در بالا آن را توصیف می‌کند ــ و از آن روشن‌تر در تصویر فوق‌العاده‌ي وی از بهشتِ در ​​قفل و زنجیر به تصویر کشیده شده است که هرگز نمی‌توانیم به آن بازگردیم. شاید مگر از پشت و پس از سفری پر زحمت به گرداگرد جهان ــ همان مسیری است که رمانتیک‌های آلمان خود به کشف و کاوش در آن پرداختند. در بسیاری از گفته‌های آن سال‌ها، رمانتیسم همچون «آرزوی امر نامتناهی» توصیف شده است. اما آرزویی که نقطه‌ی آغاز و غایت نهایی آن در واژه‌ی آلمانی Ursprünglichkeit یعنی در خاستگاه و کهن‌الگو نهفته است.

نقاشی مادر در کنار چشمه اثر فیلیپ اوتو رونگه (۱۸۰۴) کودکی را در لحظه‌ی رازآمیز آغاز نشان می‌دهد که در عین حال آغاز جهانی تازه‌ است. مادرش او را محکم نگهداشته و تصویرش در آب‌های چشمه منعکس شده است، کودک در آغوش گرفته شده هنوز قادر نیست بین خود و جهان، یا بین احساس و معرفت تمایز بگذارد. او هنوز خود را نمی‌شناسد و به همین دلیل جهان را همزاد خود می‌پندارد. از نظر رونگه این همان وضع بهشتی است. اگر کودک سطح آب را لمس کند، طبیعت را همچون چیزی متمایز از خود تجربه خواهد کرد. آن هنگام که از بازتاب خود [در آب چشمه] آگاه شود، به پایان اقامت ـ کنونی‌اش ـ در باغ عدن می‌رسد.

«روح زنده» که کودک نماد آن است، عبارت است از ظرفیت مشاهده‌ی پرشور و حرارت و بدون تعصب و همچنین آگاهی ژرف‌نگرانه که همواره هم نقطه آغاز و هم غایت فعالیت هنری است. رونگه در ۹ مارس ۱۸۰۲ خطاب به برادرش دانیل نوشت. «ما نمی‌توانیم سازواری درونی خود را دوباره به‌دست آوریم مگر آن‌زمان که به باطن نخستین احساس بازگردیم، یعنی وقتی‌که دوباره کودک شویم. همه این چرخه را سپری می‌کنند و همواره در یکی از مراحل آن می‌میرند. هرچه [این چرخه] را به تعداد دفعات بیشتری تجربه کنند، قطعاً احساسشان عمیق‌تر و باطنی‌تر می‌شود.»

سبد خرید ۰ محصول