معرفی مقاله:
مريم کهوند در گفتوگو با دامون خانجانزاده به موضوع تایپفیسدیزاین، طراحی فونت و موضوعات پیرامونشان پرداخته است. خانجانزاده که خود يک تايپفيسديزاينر با سابقهای ۱۰ ساله است، در این گفتوگو از تجربیاتش در سالهای کاری خود میگوید. از رسیدن به ایده و گرفتن سفارشات گوناگون برای دیزاین، تا تأثیر نرمافزارهای امروزی. علاوه بر این او به موضوع همیشگی، نسبت خوشنویسی با تایپفیسدیزاین اشاره داشته و به تفاوت طراحی فونتهای فارسی، لاتین و عربی نیز نگاهی داشته است.
بخشی از متن:
در بيشتر موارد کارهايی که من انجام دادم سفارشدهنده داشتند و سفارشدهنده کار را در قالب خواستهاش مطرح میکند. درحقيقت، من آن را میچينم، پرورش میدهم، کار میکنم و به آنها نشان میدهم. فکر نمیکنم هيچ کار طراحیای بدون ايده شروع شود. درواقع من، برخلاف بسياری، اعتقاد ندارم حروف از حروف شروع میشوند. من هيچ تايپی را از حروف شروع نمیکنم. شايد از يک ساطور، شايد از يک گربه و شايد از يک کوزه شروع کنم. بيشتر منبع الهام من طبيعت است. من میتوانم يک تايپ را به يک ماشين تشبيه کنم. وقتیکه میخواستم «ديبا» را طراحی کنم، پيش خودم گفتم چرا بولد، چرا بولدوزر نه؟ مثلاً يک کلمه از اين تايپ اگر يک جايی پارک بشود شبيه يک خودروی سنگين است.
خوشنويسی حدود پنجاه سال است که دست از سر طراحی تايپ ما برنمیدارد. تا زمانیکه سايهاش برداشته نشود، طراحی تايپ متوجه نمیشود خودش حرفهای جداست و به خوشنويسی ربطی ندارد. من مثال خيلی بدش هستم. چون خودم از بچگی پيشينهی خوشنويسی داشتم. يعنی بلافاصله بعد از سالهای ابتدايی به کلاس خوشنويسی رفتم. پدر و عموهايم، پيشينيان من خطاط و خوشنويس تجربی بودند. خوشنويسی امری هيجانی است و طراحی تايپ ديزاين است. خوشنويسی شايد با اغماض در دايرهی هنر برود، ولی طراحی تايپ ديزاين است.