معرفی مقاله:
سال ۱۳۹۵ سالی پرکار برای سازمان زیباسازی شهر تهران بود. اجرای برنامههایی مانند رویداد بهارستان، دومین دور «نگارخانهای به وسعت شهر» و دوسالانهی مجسمههای شهری بخشی از فعالیتهای این سازمان بوده است و هر کدام به تنهایی پرسشهای بسیاری را در رابطه با نیازهای فرهنگی _ هنری تهران کمبودها قابلیتها و چشماندازِ آیندهی هویت فرهنگی شهر برمیانگیزد.
به دلیل اهمیت این مسائل گفتوگویی را با سیدمجتبی موسوی سرپرست معاونت فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی ترتیب دادیم. اگرچه این گفتوگو به بهانهی بررسی دوسالانهی مجسمههای شهری صورت گرفت تا از دبیر دوسالانه جویای چندوچونِ اجرا و کیفیتِ برگزاری نمایشگاه شویم اما به دلیل پیوند هنر با شهر و لزوم پرداختن به کارنامهی سازمان زیباسازی موضوعات متنوع و مهم دیگری نیز مطرح شد. موضوعاتی مانند: پیرایش شهری، بهرهگیری از مطالعات نظری هنر پیش از اقدامات عملی، تلاش برای قانونی کردن رعایت حریم مجسمههای شهری، و خرید و گردآوری آثار مجسمهسازان غیرایرانی. موضوعاتی که با پیگیری و اجرای مناسب آنها میتوان قدمهای بلندی در راستای بهسازی شهر و احیای هویت شهری برداشت.
.
بخشی از گفتوگو:
حرفه:هنرمند: شما هم سرپرست مدیریت فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی هستید و هم در رشتهی مجسمهسازی تحصیل کردهاید. بهعنوان کارشناس این رشته، «دوسالانهی مجسمههای شهری» را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا آثار برگزیده برای نصب در سطح شهر تهران مناسب هستند؟
مجتبیموسوی: صحبت دربارهی دو سالانه باید با توجه به سابقهی برگزاریاش در چهار دورهی گذشته و ایدهی شکلگیری آن باشد و بر این مبنا نتیجه بگیریم که آیا دو سالانهی آخر نتیجهی مطلوب داشته است یا نه. در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد مجسمهسازی به واسطهی بازگشایی مجدد این رشته در دانشگاهها رونق گرفت و مجسمهسازان پیشکسوت و جوانترها نیازمند بازار کار و بستری برای عرض اندام و نمایش آثارشان بودند. یکی از آن بسترها در مجسمهسازی فضای شهری است که به دلایل مختلفِ اجتماعی مانند انقلاب و دفاع مقدس امکان فعالیت وسیع در این حوزه نبود. فضای لازم برای عرضاندام این رشته از اواخر دههی ۷۰ شکل گرفت. اما با اینحال میزان تولیدات این حوزه از لحاظ آماری و کمیتی بسیار پایین بود و تعداد سفارشهای کاری نیز کفاف آن تعداد مجسمهساز فعال را نمیداد. در سالهای ۸۰ تا ۸۵ با راهاندازی یک اداره تخصصی در سازمان زیباسازی دامنهی تجارب و فعالیت در زمینهی مجسمههای شهری بیشتر شد. من در سال ۸۵ وارد سازمان زیباسازی شدم و با بررسی تجارب بدستآمده در عین استفاده از آنها به نقادی و رفع نقاط ضعف این فعالیتها پرداختم. در ادامه چند راهکار را اتخاذ کردیم: اول اینکه فرصتی برای ارائهی مستمر ایدهها در طول سال برای مجسمهسازان فراهم بکنیم. تا پیش از این ارائهی آثار به سه یا چهار فراخوان و با انتخابهای بسیار کم محدود میشد. قصد ما زمینهسازی برای فرصتهای بیشتر و انتخابهای خیلی بیشتر در سال بود. بنابراین در ابتدا فراخوانی چند مرحلهای در سال ۸۶ داده شد که هنرمندان بتوانند هر ایدهای که در زمینهی مجسمهسازی شهری دارند ارائه کنند. اتفاق نسبتاً خوبی بود و پس از آن تصمیم گرفته شد که این فراخوان تبدیل به رویدادی مستمر و هدفمند شود. من در سال ۸۵ عضو سیاستگذاری و دبیریِ بیینال پنجم تهران بودم و با تلفیق این دو تجربه یعنی فراخوان مجسمههای شهری و بیینال پنجم دوسالانهی تخصصی مسجمههای شهری را در سال۸۶پیشنهاددادم وپس ازتصویب وسیاستگذاری درسال ۸۷ اولین دوره آن برگزار شد. هدف از آن طراحی مجسمههای شهری است و بر ایناساس با مجسمهسازی برای گالری متفاوت است. هدف دیگر تشویق هنرمندان به تعمق ومطالعه برفضاهای شهری است بااین دیدگاه که شهر بستر مطلوب و مهمی برای حضور مجسمه است. خوشبختانه این اتفاق از سال ۸۷ تا امسال هر دوسال یکبار در پاییز تکرار شده است. البته در دو دورهی اخیر این رویداد از جنبههای تخصصیاش کمی فاصله گرفت یکی به این دلیل که بسیاری از هنرمندان با نگاه به سطح سلیقهی مدیران شهری در شهرهای مختلف ایران به طراحی وساخت اثر پرداختند و از فرایند حرفهای و رویه حرفه ای و شخصی خودشان فاصله گرفتند …