مقالهی «جهان، اثر و هنرمند: کلویل و اشتراک بینایی» به قلم مارک چیتهام است. نخستین هدف مقاله فراهم کردن مجموعهای تازه و جذاب از یادداشتهای الکس کلویل دربارهی هنر خود اوست. نقاشی که اعتقاد داشت باید جایی باشد که میداند در آن چه خبر است. تا بتواند بالاخره روزی دست به کارهای بزرگی بزند. متن حاوی سخنرانی او در دانشگاه مکگیل و دیگر یادداشتهایش در ارتباط با آثار و نحوهی شکلگیریشان است. متونی که نشان میدهد که چگونه کلویل به دنبال راهی برای آفرینش آثاری بود که مخاطب را به تفکر وادار کند.
در همین مقاله میبینیم که کلویل در ارتباط با مخاطبانش چگونه وجهی نو از کارهای خود را بررسی میکند. او همیشه معتقد بود: «هر مخاطب تجربهی متفاوت و فردی خود را نسبت به اثر هنری دارد.» رسیدن به این نقطه بیتأثیر از هنرمندان دیگر نخواهد بود. این مقاله از پس اشارات کلویل، به تأثیراتی که هنرمندانی چون کاسپار داوید فریدریش در نگاه او به فیگورها و نحوهی قرارگیریشان در تابلو می پردازد. همچنین به تاثیری که ماکس بکمان در بازسازی خودنگارههایش داشته، میپردازد. و سپس متن سخنرانیهایش تحلیل و بررسی می شود. اینکه چگونه آگاهی او از محل زیست، ارتباط با مخاطب و تأثیر هنرمندان گوناگون به او کمک کرده که نقاش صحنههای زندگی آدمها باشد.