توپولوژی در علم ریاضیات به مطالعهی خواصی میپردازد که در خلال تغییر شکلها و پیچ خوردن و کشآمدن اشیا ثابت میمانند. مثلاً دایره از لحاظ توپولوژی همارز بیضی است. زیرا اگر دایره کش بیاید ممکن است به بیضی تغییر شکل دهد. بوریس گرویس در مقالهی «توپولوژی هنر معاصر» با وام گرفتن از این مفهوم، به بررسی توپولوژی هنر معاصر میپردازد.
منظور بررسی خواص و مصادیقی از هنر معاصر است که در دل تغییر شکلهای گوناگون این هنر ثابت میمانند و حفظ میشوند. میدانیم هنر مدرن، هنری معطوف به آینده بود. هنر پسامدرن تأملی تاریخی در باب پروژهی هنر مدرن. هنر معاصر در عین نزدیکی به این دو جریان کاملاً با آنها متفاوت است. اما برای درک درستتر باید به رابطهی دو جریان مدرن و پسامدرن در ارتباط با آن دقیقتر بنگریم. گرویس سعی میکند توپولوژی هنر معاصر را با بازتعریفی از هنر مدرن که شعارش نفی گذشته برای آیندهای نو بود، و پستمدرن که تلاشش صورتبندی بازتولیدهای هنر مدرن بود، بیشتر بشکافد.
هنر معاصر امروزه دیگر به معنای هنری نیست که در زمان ما تولید شود. بلکه از آن حیث معاصر است که چگونه خود را نمایان کند. گرویس اعتقاد دارد این بازنمایی در چرخهی بازتولید اتفاق میافتد. متن با کمک گرفتن از آرای والتر بنیامین و مفهوم هالهی او سعی دارد این ارتباط را توضیح دهد. چگونه در هنر معاصر اصل اثر هنری با روگرفت (کپی) آن برابری میکند. او برای توضیح کامل این مفهوم هنر چیدمان را الگوی خود قرار داده و شرح خواهد داد که چرا چیدمان مهمترین قالب هنری هنر معاصر است.