معرفی مقاله:
برنارد اورکاد، متخصص جغرافیا معتقد است معماری ایرانی، بهتر از شهرسازی، سنت و مدرنیته را با یکدیگر آشتی داده است. «در ایران میان تحول معماری و تحول شهرسازی تفاوت وجود دارد. خیلی زود، در اواخر قرن نوزدهم، تحولات معماری مهمی چهره شهر را دگرگون میکند. خیلی پیش از رضا شاه ساختن بناهای مدرن در ایران آغاز میشود. به خصوص ساختن کلاهفرهنگی به سبک اروپایی؛ اما این تحولات با تغییر بافت شهری در ایران همراه نیستند. و ساختار سنتی همچنان بر پایهی سه رکن اصلی یعنی بازار، مسجد و ارگ به حیاط خود ادامه میدهد.» متن حاضر محصول گفتگوی حرفه:هنرمند با برنارد اورکاد، متخصص جغرافیا و نویسندهی کتابهای «جنبشهای اجتماعی در مراکش و خاورمیانه» و «ایران در قرن بیستم» است.
گفتگو با برنار اورکاد دربارهی تأثیر آشنایی ایرانیان با ارزشهای بنیادین مدرنیتهی غربی بر جغرافیای زندگی شهری در ایران است. این گفتگو با گریزی مختصر به آغاز تحول در معماری ایران از اواخر دورهی ناصری آغاز میشود. سپس با بحث درباهی آغاز تحولات بافت شهری در دهههای آغازین قرن چهاردهم دنبال میشود. به گمان اورکاد شهرسازی نوین در کلانشهرهای ایران و به ویژه تهران، منجر به ایجاد گسستی جدی میان سنت و مدرنیته شده است.
از همین روی معتقد است «معماری ایرانی، بهتر از شهرسازی، سنت و مدرنیته را با یکدیگر آشتی داده است». اورکاد بحث خود دربارهی مدرن شدن بافت شهری در ایران را با تمرکز بر سیاستگذاریهای مدرنیزاسیون ناصرالدین شاه و رضاشاه معطوف به تغییرات کالبدی شهرها آغاز میکند. از سوی دیگر تحولات معماری و بافت شهری در ایران طی مقاطع حساس تاریخ معاصر به ویژه انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ادامه میدهد.
.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «مدرنیته، جامعه و هنر در ایران» به قلم مسعود کوثری
.
بخشی از متن:
به عقیدهی شما آشنایی ایرانیان با ارزشهای بنیادی مدرنیتهای غربی چه تأثیری بر جغرافیای زندگی شهری در ایران گذارده است؟ آیا برای مطالعهی این تأثیر باید به دهههای پایانی قرن نوزدهم مراجعه کرد؟
در ایران میان تحول معماری و تحول شهرسازی تفاوت وجود دارد. خیلی زود، در اواخر قرن نوزدهم، تحولات معماری مهمی چهره شهر را دگرگون میکند. خیلی پیش از رضاشاه ساختن بناهای مدرن در ایران آغاز میشود، به خصوص ساختن کلاهفرنگی به سبک اروپایی؛ اما این تحولات با تغییر ساختار شهر همراه نیستند، و ساختار سنتی همچنان بر پایهی سه رکن اصلی یعنی بازار، مسجد و ارک به حیات خود ادامه میدهد. هنوز ورود اتومبیل نیز آغاز نشده است. اقتباس از تحولات عثمانی که در زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود هیچ گاه واقعاً تحقق نیافت مگر ۵۰ سال بعد در زمان رضاشاه. در سالهای دههی ۱۳۱۰ نخستین نشانههای مدرن شدن ساختار شهر ظاهر میشوند؛ تا آن هنگام زندگی اجتماعی همواره در محلههای کوچک سازمان می یافت. با ساختهشدن خیابانهای بزرگ، بخشی از زندگی به خیابانهایی انتقال یافت که در آن ها اتوموبیل رفتوآمد میکرد، اما بخشی دیگر در کوچههای کوچک و در خانههایی ادامه یافت که در آنها: نظام سنتی بسته همچنان حاکم بود و امکان حفاظت فرهنگی را به نحو بهتری فراهم میکرد. در این جا لازم است به شقاقی اشاره کنیم که میان نظام خیابانهای بزرگ و فلکههایی که به شهر قدیمی رخنه میکردند، از یکسو، و نظام اجتماعی_فرهنگی کهن، از سوی دیگر، وجود داشت. بدینگونه شهر تصویری است از یک جامعهی ایرانی بسیار ظریف و پیچیده که در آن ساختهای مدرن با حجرات یا محلههایی که با شبکهای از گدرگاههای بسیار متفاوت به کار خود ادامه میدهند، در میآمیزد. این تحول در فضای زندگی امروز با شبکهی بزرگراههایی که از جایجای تهران عبور میکنند و رفتوآمد بهتر را امکانپذیر میسازند ادامه مییابد. به کمک این بزرگراهها میتوان بدون تماس با شالودههای شهر از آن عبور کرد. اکنون میتوان در چند دقیقه از شاهعبدالعظیم به الهیه رفت و در راه از محلات دیگر هم عبور کرد بیآنکه آنها را دید. …