معرفی مقاله:
ابیگیل سالمنـگودو، کارشناس آمریکایی نامدار تاریخ هنر، در رسالهی دههی ۱۹۸۰ خود با عنوان «عکاسی پس از عکاسی هنری»، دربارهی چالشهای پیش روی تعریف سنتی عکاسی بحث میکند. چنین چالشهایی در نمایشگاه آینهها و پنجرهها ــکه موزهی هنر مدرن نیویورک در ۱۹۷۷ با حضور سه هنرمند معاصر یعنی رابرت راوشنبرگ، اد روشا و اندی وارهول برگزار کرد ــ مطرح شدند. این نمایشگاه نشاندهندهی تغییر شیوهی تولیدی و طرز نگاه عکاسی و گذار از تولید به «تصویرآفرینی» بود. عکاسی مدرن نیز تغییر کرده و به هنر تصویرسازی عکاسانه بدل شده است و تصویرسازی عکاسانه، از خلال چند نسل تلاش، توسعه و بحث، خود را به عنوان یک رسانهی مستقل هنری ثابت کرده است. وانگ چونچِن در این مقاله به عکاسی معاصر چین و تغییرات آن پرداخته است.
.
بخشی از مقاله:
هنر تصویرسازی عکاسانه چین، مانند دیگر کشورها، از آوردههای هنرمندان حرفهای ریشه گرفته است. تا آنجا که به هنرمندان تجسمی مربوط میشد، تصویرسازی عکاسانه، نه در مقام یک فن یا هدف، بلکه به عنوان ابزار تحقق آرزوی آنها برای کنار گذاشتنِ رسانههای هنری سنتی به منظور پیادهسازی نیات و ایدههای هنریشان در نقش هنرمندانی امروزی اهمیت داشت. رفتار و گفتار هنرمندان بعدی هم مشابه هنرمندان گذشته بود. از آنجا که مانعی برای تحقق آرزویشان وجود نداشت، این تصور شکل گرفت که این هنرمندان از فشار قالبهای سنتی قدیمی رها شدهاند. هنرمندان جدید، که حالا میتوانستند تصویرسازی عکاسانه را به عنوان رسانهای هنری به کار بگیرند، با تعریف مفهومی نو و پایا برای عکاسی، آن را در نقش ابزاری برای آگاهسازی غنی کردند.
تصویرآفرینی ممکن است، چون از عکاسی متعارف فراتر میرود یا بر آن چیره میشود. تصویرآفرینی چیزی بیش از بازنمایی ماشینی تصویر است: نمایش اندیشهی خودآگاه هنرمند. تصویرآفرینی نوعی مدلسازی بصری تازه را ممکن میکند که نحوهی بازنمایی بصری جهان توسط ما را تغییر داده است و، همزمان، ادراک بصری ما را، به منظور تغییر روانشناسی بصری ما، دگرگون کرده است. به این ترتیب، تصویرآفرینی شیوهی ادراک موجود ما را تغییر میدهد و روشی است برای فراتر رفتن از آگاهی معمول یا متعارف، با استفاده از هنر تصویرسازی عکاسانه.
روشهای تصویرآفرینی از دل هنر تصویرسازی عکاسانه برآمدهاند و بر دگرگونی بنیادین و رشد مفاهیم هنری و، همچنین، استقلال و گستردگی قلمروی هنر تصویرسازی عکاسانه دلالت میکنند. تصویرآفرینی فقط گذاری هنری نیست، بلکه از تغییری در جهان معاصر حکایت میکند: روزگار «تغییر جریانهای تصویرسازی». جهان یک در است و روششناسی تصویرآفرینی کلید باز کردن ــ فرمانروایی، پیشروی، جلوه دادن، زیباسازی و توانمندسازیــ آن.
دو. انواع تصویرآفرینی
تحلیل تصویرآفرینی به عنوان روشی برای گسترش کاربردهای هنر تصویرسازی عکاسانه روشهایی جهانی و آگاهانه را برای تصویرآفرینی به ما معرفی کرده است. این، تا حدی، رفتار جمعی هنرمندان معاصر تصویرسازی عکاسانه را توضیح میدهد. تصویرآفرینی را میتوان به پنج دستهی زیر تقسیم کرد: آفرینش دیجیتال، شوخی با مرزها، به حرف آوردن اشیا (منظره)، ازـآنِـ خودـ سازی و شالودهشکنی، و تولید اندیشه.
۱.آفرینش دیجیتال
این نوع از تصویرسازی عکاسانه از فناوری رایانهای و نرمافزارهای تصویری بهره گرفته است و، به شکلی موفقیتآمیز، تصویرهای هنری دیجیتالی خلق میکند که تجربههای بصری و سازههای فرمی بیسابقهای را ممکن میکنند. این روش، هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ تصویری، ادراکات و روشهای تازهای را برای فهم و بازشناسی جهان عرضه میکند. ظهور این روش به تولد رسانهی هنری جدیدی انجامیده است که فضایی بیسابقه برای آینده به تصویر میکشد؛ نقطهی عطفی در تاریخ فرهنگ بصری.
.
.
لی داژه در تصویر درنای خجسته از یکی از نقاشیهای طوماری سُنگ هویزُنگ (۱۰۸۲ تا ۱۱۳۵) به همین نام استفاده کرد. او تصاویر هنری سنتی چین را به قالب دیجیتال درآورد و پیچیدگیهای بصری امروزی را به کارش افزود تا حالوهوایی تازه به اثر هنری بدهد. ژانگ شیائوتائو برای ساخت یک اثر هنری سهبعدی که دگرگونی خیالی واقعیت چین را وصف میکند دو سال زمان گذاشت. چِن ژو و هوانگ کِیی از برنامههای دیجیتال برای خلق موقعیتهایی تازه در پکن استفاده میکنند. …