شوشی یوشیناگا در این مقاله به آموزش اصول تایپوگرافی از طریق رابطهی استاد ــ شاگردی (تایپوگرافی تجربی) پرداخته است. او با هدایت دانشجویان برای درک پایههای حروف و ترکیببندی، آنها را تشویق میکند تا عملکرد طراحانهی خود را ارتقا بخشند. به اعتقاد او اگر مانند بسیاری از دیگر فرمهای هنری به گذشتهی اروپا نگاهی بیندازیم، میبینیم که طراحان حروف زیر نظر استادان کار میکردند. او خود ثمرهی استادان آموزشدیدهی سوئیس و آمریکاست. و باور دارد با روشهای نوین میتوان فرایند دیزاین را از مرزهای فرهنگی، خصوصاً زبانهای آسیایی و غربی، گذراند. او با بیان تجربهی یکی از ورکشاپهای خود ما را با مسیر آموزش، تمرینات و چالشهای آن آشنا میکند.
بخشی از مقاله:
تایپوگرافی تجربی بر کشف معانی معادل در دو فرهنگ و زبان یا فلسفهی متفاوت مؤثر بود. هر زمان که اولین تکلیف تایپوگرافی را معرفی میکنم، همیشه به دانشجویان نشان میدهم چطور کار را آغاز کنند. روش تحلیل بصری فرم حروف را ارائه میکنم. برای دانشجویانم اهمیت دارد با یکدیگر کار و تعامل کنند. من کار هر یک را زیر نظر میگیرم و آمادهام هر زمان نیاز باشد، یکبهیک توجه لازم را نشان دهم. جریان تایپوگرافی تجربی بهصورت فردی است. چون درک میکنم راهنماییهای طراحی که به هر دانشجو ارائه میکنم متفاوت خواهد بود. از آنجاست که شعلهی هیجان و رشد مشتعل میشود.
زمانیکه روی لوگوتایپ یا لوگومارک کار میکنیم، مشتریها فلسفه، مأموریت، ایده، تاریخچه و غیره شرکتشان را با ما در میان میگذارند. این کار طراح است که آن ایدهی بزرگ را به کوچکترین نمادهای بصری یا معادلات وابسته به تایپوگرافی تفسیر کند. برای اختصاص چنین فرم معناداری به یک ایده یا تصورات چندگانه باید قادر باشیم واژههایی مطرح کنیم که معنا یا جوهرهی این مفاهیم را بگیرند. سپس نمایش دهند و ارائه کنند.