معرفی مقاله:
آنچه میخوانيد برگرداني از مقالهاي است که در آغاز دوران ديجيتال (۱۹۹۱ م.) نوشته ومنتشر شده است و به مهمترين گرايشها و رويکردها ي طراحي تايپوگرافي در امريکا و اروپا مي پردازد. با آن که حدود سه دهه از زمان تأليف آن مي گذرد همچنان به عنوان سندي مهم و تحليلي از وضعيتي که در حال شکلگيري بوده، مورد توجه قرار ميگيرد. با توجه به اهميت طراحي تايپوگرافي (حروفنگاري) در عصر ديجيتال، همچنين با عنايت به گرايش غالب طراحان گرافيک ايران در دو دههي اخير به اين مقوله، برگردان مقاله حاضر از انگليسي به فارسي ضرورتي بود که به شکل جدي احساس ميشد… به دليل نگاه تحليلي و دقيق نويسنده به يک برههي پر فراز ونشيب تاريخي، با نوشتاري بسيار فشرده و سرشار از نامهاي طراحان و جريانهاي مختلف ديزاين روبرو هستيم که البته در چنين مطلبي امري اجتنابناپذير مينمايد. بديهي است آگاهي و برخوداري از شناخت کافي خواننده نسبت به نامها و جريان هاي يادشده در متن به درک بهتر مطلب ميانجامد. بنابراين با آن که مقالهي اصلي فاقد نمونههاي تصويري است، مترجم تلاش کرده است با توجه به ارجاعات متن تصاوير مناسب را انتخاب و پيوست نمايد.
.
بخشی از مقاله:
در دوران کامپیوترهای رومیزی، نرمافزارهای دیزاین فونت و برنامههای صفحهآرایی، تایپ به نوعی از سیالیت و انعطاف رسیده است که تحریف و دستبردن در آن آسان شده است؛ پس به صورت بالقوه قطعیت مرزبندی مشخص ادراکیاش را که تا چند سال پیش عبور از آن غیر ممکن مینمود، ناگهان از دست داده است. همه باور دارند که ابزارهای جدید دیجیتالی، تایپوگرافی را از قلمرو انحصاری متخصصان آن ـ اعم از تایپ دیزاینرها و شرکتهای حروفچینی ـ خارج کرده و آن را به شکل نامطمئنی در دسترس طراحان گرافیک قرار داده است؛ و نتیجهی این آزادی عمل به موضوع بحثهای مداوم و همیشگی تبدیل شده است.
سنتگرايان ادعا ميکنند که روند انحطاط استانداردهاي تايپوگرافيک با جايگزيني حروف سربي توسط ترکيبات نوري آغاز شده بود، با دسترسي به تکنولوژي ديجيتال در اين دوران سرعت بيشتري پيدا کرد.
طراحان گرافيک از ذوق بهشت موعودي که در آن ميتوانند دستخطشان را به عنوان تايپفيسهاي شخصي و ويژهي خود به کار برند، در پوست خود نميگنجند.
اين مقاله گزارشي مقدماتي درباره تغييراتي در حال وقوع است و آثار نويني را ـ از امريکا، بريتانيا، آلمان، فرانسه، و هلند ـ مورد خطاب(توجه) قرار ميدهد که نتيجهي آن تعريفي از رويکرد ما به تايپوگرافي خواهد بود. ديزاين برخي از اين آثار کاملاً به تکنولوژيهاي جديد وابسته است؛ بدين معني که خلق آثار ذکر شده به هر روش ديگري بسيار زمانبر، پرهزينه و خامدستانه خواهد بود. برخي از اين آثار نيز دغدغههاي زيباشناختي تايپوگرافي ديجيتال را مورد توجه قرار ميدهند و يا در حالي که منعکسکنندهي آزاديهايي هستند که به مدد تايپوگرافي امکانپذير شدهاند، هنوز روي مقواي طراحي يا توسط حروف سربي توليد ميشوند. برخي آثار در معرض آزمون زمان قرار ميگيرند و آثاري ديگر بي آن که الزاماً از اهميت بيشتري برخوردار باشند، ثابت ميکنند که نمايندهي دوران خود بودهاند.
همهي آثار ذکر شده به نوعي بيميلي و اکراه طراحانشان را در پذيرفتن قواعد قطعي و تغيير ناپذير تايپوگرافي اظهار ميدارند. در ميان قراردادهاي قطعي و خللناپذيرتايپوگرافي، شايد خوانايي اولين و هيجانانگيزترينشان باشد. اگر يک ويژگي (مشخصه) وجود داشته باشد که بسياري از تدابير بصري تايپوگرافرهاي جديد را به هم مربوط کند، يورش و حملهي آنها به همين اصل به ظاهر تغييرناپذير است. پيامهاي خطي و سامانيافته در سبک سوئيسي مدرن، با استفاده از فرم حروف بدون سريف و غير بيانگر، به شکل از پيش تعيين شدهاي به طور منظم ترکيب ميشوند…