معرفی مقاله:
مقالهی «تاریکخانه خانهام است» به قلم نسرین طالبیسروری است. مقاله نگاهی به روند کاری الیسون راسیتر (Alison Rossiter) انداخته است. راسیتر در هفدهسالگی به عکاسی روی آورد. در بَنف آلبرتا، درست وسط محوطهی عکاسی، تاریکخانهی بزرگی بود با هزارتویی از دیوارهای سیاه که نگذارد نور به داخل برسد. داخل سراسر نور قرمز بود. او در روز به دنیای شب گام برداشته بود. به دنیای تاریکخانه وارد شده بود.
از اولین عکسی که در تشتکِ تاریکخانهی بنف ظاهر شد فهمید چه میخواهد. الیسون راسیتر ابتدا در بَنف و سپس در آرآیتی عکاسی خواند و پس از یک دوره کارهای تکینکی (چاپهای رنگی و تهیهی فیلم) در سال ۱۹۷۵ به کانادا مهاجرت کرد. دوباره به بنف بازگشت که علم خود را درزمینهی چاپ عکسهای سیاهوسفید کامل کند. وقتی بار دیگر به کانادا بازگشت اولین عکسهای خود را از وسایلِ روزمره در آتلیهی محل زندگیاش تهیه کرد؛ از توستر، اجاقگاز و اشیای دیگر. نهایتاً پس از چند مجموعهعکاسی از اسب به شیوهای رو آورد که راه را برای کارهای اخیرش هموار کرد.
بخشی از متن:
الیسون راسیتر فُتوگرامهایی از کتاب تهیه کرد، با نور بر کاغذها نقاشی کرد و فیلمهای قدیمی عکاسی را بر کاغذ حساسبهنور گذاشت و فُتوگرامهایی نیز از آنها تولید کرد. این مجموعهی آخر نزدیکترین کار او به مجموعهی کاغذهای تاریخمصرفگذشتهاش هستند. سایهای از یک شیء مربوط به عکاسی، ادای احترامی به شیوهای از عکاسی که امروزه تقریباً منسوخ شده است. زبانی ارتباطی که تنها در میان عکاسان رواج داشت، اما اکنون دیگر فراموش شده است. عکسهای مجموعهی اخیر او که به آنها شهره است با انواع فنون تاریکخانهای به وجود میآیند؛ دانشی از انواع کاغذ و فرآیندهای شیمیایی و کار با انواع مواد و ترفندها و فنون تاریکخانهای که بهواسطهی چهل سال فعالیت در تاریکخانه دانشی کامل و منحصربهفرد است…