شِری بِلَنکِنشیپ در این مقاله از تفاوت حروف صحبت میکند. بهزعم او تضادهای حروف امتیاز محسوب نمیشوند. بلکه موقعیتی برای رویارویی بدون قضاوت و تعصب پدید میآورند. امروزه طراحان روشهایی برای انتخاب تایپفیسها و وزن و سبکها پیدا کردهاند که به این ترتیب، هر دو زبان سازگار جلوه کنند. هدف او در این مقاله، کشف ایدههای عمیقی است که در زیباییشناسی و تفکر پشت این دو زبان همکاری میکنند تا کاربردهای جدیدی برای موارد استفادهشان پیدا شود. زیرا تایپوگرافی چیزی فراتر از خوانایی و زیباییشناسی است.
بخشی از مقاله:
در طول قرنهای نوزدهم و بیستم این انگاشت ایجاد شد که شرق و مسائل مربوط به آن، در درجهای پایینتر قرار دارد. درنتیجه به مطالعهای اصلاحکننده از جانب غرب نیازمند است. این نگاه به واقعیت، تفاوتهای آشنای (غرب) و بیگانه (شرق) را برانگیخت. و درنهایت به تضاد و محدودیت تعاملات انسانی میان فرهنگهای متفاوت، شامل سیستمهای نوشتارشان، منتج شد. برای کارکرد مؤثر این سیستمهای نوشتار، درک و پذیرش تفاوتهایشان لازم است. تمایلات فردی و تعصبات ممکن است با درک جنبهی فکری افراد مشغول به آن تداخل کند. تنها از طریق درک غنای آنها و شناخت مزایای تفاوتها و اختلافات میتوانیم از این سیستمهای نوشتار تقدیر کنیم.
زبانها خود فرهنگ و تاریخچهشان را منعکس میکنند. معمولاً زبان عربی سنت خوشنویسی پایداری دارد که عمدتاً برای اهداف مذهبی به کار میرود. فرم آن میتواند خطی، آهنگین، ریتمیک، سیال، پویا، تزئینی، فردگرا، تعمقی، رمزی و غیرمتقارن توصیف شود. خوشنویسی عربی با حسی درخور توجه از ضرباهنگ، و با تکرارهای بیپایان نقوش تزئینی، اهمیت جاودانگی را بیان میکند. حروف لاتین ممکن است رسمی، غیرشخصی، سختومحکم، منفصل، متقارن، ایستا، کهن، هندسی، عمودی و ماشینی دیده شوند. بیشتر این خصوصیاتْ فناوری و کاربردهای تجاریتر آن را تکمیل میکند.