معرفی مقاله:
این گفتگوی کوتاه دربارهی وضعیت و چالشهای هنر تصویرسازی در دنیای امروز است. گفتگوکنندگان پیرامون این پرسشها و مسائل سخن میگویند: آیا هنر تصویرسازی رو به انقراض است یا پیشتر منقرض شده است؟ ظهور مجلات، نشریات و آثار سفارشی چه تأثیری بر هنر تصویرسازی گذاشته است؟ نقش عکاسی در تحول هنر تصویرسازی و سرنوشت کنونی آن چه بوده است؟ آیا در آیندهای نزدیک با غیاب تصویرسازان مواجه خواهیم بود؟
نسبت میان دیزاین و تصویرسازی، و دیزاینزها و مدیران هنر با تصویرسازان چیست؟ حیطهی اختیار و آزادی عمل تصویرسازان در نسبت با مدیران هنری کدام است؟ کاهش بازار و محل عرضهی آثار تصویرسازی و در عوض ظهور آرشیوها این هنر را دستخوش چه تغییراتی کرده است؟
.
بخشی از مقاله:
آریسمن: آیا تصویرسازان تباری رو به موتاند، یا همین حالا هم منقرض شدهاند؟
گلیزر: نقش تصویرسازان در تاریخ، از منظر مستندسازی و تأویل زمانه ای که در آن زیست می کند، نقشی خارق العاده است.
از همان سپیدهدمان تاریخ، ما نحوه زیست و آرزوهای بشر نخستین را بیش از هر چیز از طریق غارنگارهها شناختهایم و این نکته تا حد بسیاری در تمام تاریخ صادق بوده است. به نقاشیهای پمپئی، دیوارنگارههای بومیان استرالیا و فرسکوهای زیبای ایتالیا نگاه کنید، به برههای از زمان و نظام اعتقادی یک جامعه پی میبرید.
از نظر من، باور به این که این شیوه از ثبت و تفسیر تاریخ در آستانه زوال است، خود تفکر هولناکی است. نوعی نگرش سطحی همواره بر این باور بوده که هنر تصویرسازی با پیشرفت عکاسی از میان رفته، چرا که گویا نیاز به آن گونه استناد واقعگرایانه کاهش یافته است. لیکن این هنر هیچ گاه صرفاً به یک شیوه بازنمودی از استناد، محدود نبوده است. در واقع تصویرگری همواره حامل بصیرتی خاص درباره فرهنگی بوده که در پس ظاهر امور و اشیا جریان دارد. در اینجا من عبارت ” نقاش ” و “تصویرساز” را معادل هم به فراخور بحث به کار بردم. چون در اغلب ادوار تاریخ بشر، تمایزی میان این دو نقش وجود نداشته است.