مقاله «امروالا اکنون است» به قلم بارنت نیومن و ترجمه مجید اخگر به بررسی مفهوم امر والا در هنر امروز میپردازد. ابداع [مفهوم] زيبايي توسط يونانيان، يعني اصل موضوعهاي كه زيبايي را همچون يك آرمان و ايدهآل در نظر ميگيرد. همواره مترسك دلهرهزاي هنر و زيباييشناسيِ فلسفي اروپايي بوده است. امروزه در نظر ما ترديدي وجود ندارد كه هنر يونان در حكم تأكيدي بر اين مسئله بود كه حس رفعت را بايد در فرم بينقص جستوجو كرد، كه رفعت به معناي حساسيت آرماني است. در تقابل با مثلاً گوتيك يا باروك كه در آنها امر والا مشتمل بر ميلي به تخريب فرم است. يعني جايي كه فرم ميتواند بيفرم باشد.
نقطهي اوج كشمكش ميان زيبايي و والايي را به بهترين نحو ميتوان در دورهي رنسانس و واكنشي كه بعدها به رنسانس نشان داده شد و هنر مدرن نام گرفت مشاهده كرد. در دورهي رنسانس احياء آرمانهاي يونانيِ زيبايي اين وظيفه را پيش روي هنرمندان نهاد كه يك افسانهي پذيرفتهشده از زندگي مسيح را برحسب زيبايي مطلق بازگو كنند، آنهم در تقابل با احساس جذبهي اوليهي گوتيك در مورد كيفيت مطلقي كه افسانهي مسيح آن را مجسم ميساخت.
پرسشي كه در حال حاضر طرح ميشود آن است كه، اگر در زمانهاي بدون افسانه يا اسطورهاي كه بتوان آن را امروالا ناميد زندگي ميكنيم. اگر ما وجود هرگونه رفعت در صرف روابط [تجسميِ ناب] را رد ميكنيم. اگر ما نميپذيريم كه در انتزاع زندگي كنيم. چگونه ميتوانيم در حال خلق هنري والا باشيم؟ خواست طبيعي انسان به امر والا، و دغدغهي او در رابطه با عواطف غايي و مطلق مجدداً مورد توجه قرار ميگیرد. واقعیت این است که ما به وسايل صحنهي كهنهي افسانهاي از دور خارجشده و باستاني نيازي نداريم. ما به خلق تصاويري میپردازیم كه واقعيت آنها خودآشكارگر است. و از انواع وسايل صحنه يا تكيهگاههايي كه پيوندهايي با اشكال تصويريِ منسوخ برقرار ميكنند، عاري هستند.
دربارهی هنر معاصر بخوانید.
بخشی از مقاله:
ابداع [مفهوم] زيبايي توسط يونانيان، يعني اصل موضوعهاي كه زيبايي را همچون يك آرمان و ايدهآل در نظر ميگيرد. همواره مترسك دلهرهزاي هنر و زيباييشناسيِ فلسفي اروپايي بوده است. بدين ترتيب، ميل طبيعي انسان به اينكه رابطهي خود را با امر مطلق بيان كند. با مطلقگراييهاي ابداعاتي بينقص يكي دانسته و خلط شد. به نحوي كه هنرمند اروپايي پيوسته با كشمكشي اخلاقي ميان انگارههاي زيبايي و ميل خود به والايي درگير بوده است.