نقاشیهای الکس کُلویل در نگاه اول صحنههایی ساده از چشمانداز و زندگی کانادایی را نشان میدهند. اما همانطور که او از مخاطبانش دعوت میکند. آنها باید ورای واقعیت ظاهری را ببینند. مقالهی«تأملاتی در باب بودن و اخلاق: هنر اگزیستانسیالیستیِ الکس کُلویل» به قلم سارا فاستر نگاهی دارد به بازنماییهای الکس کلویل از زندگی روزمره دارد. و اینکه چطور این آثار تأملاتی جدی در باب پرسشهایی در مورد اخلاقیات، تنشها و معانی را در پی دارند. کلویل خود دانشآموختهی دانشگاه مونتآلیسون بود. او به دلیل ایماژهای منحصربهفردی که آفریده، لقب ملکالشعرای کاناداییها در نقاشی را از آن خود کردهاست.
کلویل به ما یادآور میشود که این، سادهترین و خاموشترین لحظات زندگی است که اغلب حرفهای بیشتری برای گفتن دارد: «من به نقاشیها به مثابه چیزهایی مینگرم که نه از برای تسلیِ هنرمند و نه از برای خدمت به او، بلکه برای مردمانی که به آنها مینگرند، آفریده میشوند.» این مقاله دعوتی است برای آنکه چگونه آثار الکس کُلویل را از ورای واقعیت ظاهریشان ببینیم. اینکه چگونه کلویل توانست با نقاشیهایش پس از جنگ جهانی دوم و اوج گرفتن تفکرات اگزیستانسیالیستی در بین هنرمندان دیگر راه خود را حفظ کند و معنایی از «بودن» را در نقاشیهایش تعریف کند.