بخشی از متن:
هر وقت کتابی مینویسم، قدردانی را برای آخر می گذارم. نه به این خاطر که مطمئن شوم از تمام کسانی که در این پروژه کمکم کردهاند قدردانی کردهام بلکه به این دلیل که برای من قدردانی لذتبخشترین قسمت است. قدردانی اولین کتابم، کارت پستال های هنرمندان برای کریسمس، از مقدمه هم طولانیتر بود. از آنجا که اولین کتابم بود، میخواستم از هر کسی که تا آن زمان کوچکترین لطفی در حقم کرده بودند، تشکر کنم.
از سال ۱۹۷۹ تاکنون که کتابهایی را نوشته و ویرایش کردهام. از افراد زیادی تشکر کردهام. ولی هیچکس پیش از براد هالند سزاوار تشکر در اولین صفحه قدردانی کتاب اولم نبوده است. تقریبا سی و پنج سال پیش، در سال ۱۹۶۸، براد هالند اولین و شاید تنها به استاد حقیقیام شد. او اولین کسی نبود که برای پیشبرد حرفهام ملاقات کردم. اما اولین کسی بود که دیدگاهی متمایز در این زمینه داشت. او مایل بود ایدههایش را با یک غریبه به تمام معنا – یعنی من – در میان بگذارد.
با اینکه بیشتر چیزهایی که آن روزهای اول از براد هالند فرا گرفتم فنی بود ولی مهمترین درسهایی بود که فراگرفتهام. درسهایی که هرگز منسوخ نمیشوند. درسهایی درباره اخلاقیات خلق هنر. چطور یک تصویرگر، کاریکاتوریست یا مدیر هنری میتواند سهم سرنوشتسازی در یک اثر منتشره، فرهنگ، یا هر چیز دیگری داشته باشد. او به من نشان داد که یک تصویرگر می تواند به اندازه هنرمند تجسمی مثل نقاش یا مجسمهساز مهم باشد. – حتی بیشتر، به دلیل پتانسيل مخاطبان بیشتر یک تصویر در رسانههای گروهی.-
افکار براد هالند گرچه متعالی اما عملی و در واقع حیاتی بودند. الهام برای کودکی که میخواهد هنرمند شود و اتفاقاً وارد حرفهای شده که به نوعی درباره هنر است مفهوم مهمی بود. الهامی که باید به آن گوش میدادم. زیرا چند سال پیشتر، پیش از ملاقاتمان، در موزه هنر مدرن نیویورک شاگرد کلاسهای شنبه بودم. همانجا اسطوره هنر والا و پست به من القا شد. طوری که مطابق آن تصویرسازی و هنر تجاری به طور کلی نماینده دومی بودند. …