احسان یارشاطر، زبان‌شناس، ایران‌شناس، زبان نو، شعر معاصر، نقاشی مدرن

از اینشوشیناک تا جکسون پالاک / نیما جمالی

احسان یارشاطر، بنیان‌گذار مرکز ایران‌شناسی در آمریکا و مدیر تدوین دانشنامه ایرانیکا بود. دانشنامه انگلیسی‌زبان ایرانیکا به عنوان شناخته‌شده‌ترین کار او و یکی از “بزرگترین و جامع‌ترین پروژه‌های ایرانشناسی” است. اوکه در زمینه زبان و ادب فارسی درخششی جاودانه داشته، چگونه توانسته چنین متنوع کار کند بی آنکه متفنن باشد؟ او معتقد بود که شکست در فرهنگ‌ها نشانه زوال و انحطاط نیست، گاهی فرهنگ‌ها دچار فرسودگی می‌شوند و با اتصال به یک فرهنگ نو دوباره رشد می‌یابند. راز بقای فرهنگ‌ها را در پذیرفتن وجوه مثبت و سازنده تمدن‌های دیگر (غرب) در عین حفظ و اتکا به فرهنگ خود (ایران) می‌دانست.

مقاله «از اینشوشیناک تا جکسون پالاک»، بازتاب این تلقی از تاریخ و راز انحطاط و بقای ملت‌ها را در سه حوزه کاری او، زبان، شعر و نقاشی مورد بررسی قرار داده است. احسان یارشاطر بیان می‌کند: زبان دائما در حال تحول است. هرگاه جامعه دستخوش تغییرات اجتماعی و فکری شدید می‌شود و اندیشه‌های تازه در ذهن مردم رخنه می‌کند. تحول زبان به تبع سرعت می‌گیرد. حال با این توصیفات فایده دستور زبان چیست؟

آیا می‌توان زبان را در هرج و مرج و بی‌قاعدگی رها کرد؟ کار به شعر که می‌رسد احسان یارشاطر از میراث و اهمیت گذشته و نسبت شعری که به آینده نظر دارد می‌گوید. نوجویی در کار شعر را آنگاه می‌پذیرد که با گذشته هماهنگ باشد. حال این نوجویی را در نقاشی می‌بیند و عنوان می‌کند آیا از نقاشی جدید میتوان لذت برد؟ احسان یارشاطر اشاره می‌کند نقاشی ایرانی در دوره‌ای رو به زوال رفته و در نیمه نخست قرن حاضر در آن تحولی پیش آمده، ریشه این تحول، مواجه و اقتباس از هنر غرب است. جامعه و جهان دگرگون شده، برای حفظ فرهنگ خود مطلوب آن است که برپای خویش بایستیم، به فرهنگ خود تکیه کنیم و با جهان امروز همراه شویم.

بخشی از متن:

«رستم در زبان سغدی»، «جامبازیان استاد بالت»، «فهرست پادشاهان هخامنشی به روایت بیرونی و تاریخ سریانی ابن‌عبری»، «آستروفسکی: درام‌نویس مشهور روسیه»، «زبان‌های ایرانی الموت و رودبار الموت و کوهپایه»، دانشنامه‌ی ایرانیکا، «ژرژ سورا و شیوه‌ی امپرسیونیسم نو»، «شعر نادرپور»، نقاشی نوین (از امپرسیونیسم تا پاپ آرت)، دستورِگویش‌های تاتی جنوبی، بنگاهِ ترجمه و نشر آثار. اگر عناوینی چنین متنوع را در سیاهه‌ی آثار کسی ببینیم. معقول است شک کنیم و مدعی را متفنن و پراکنده‌کار بدانیم. این تنها بخش کوچکی است از فهرست بلند کارها و کتاب‌های احسان یارشاطر (۱۲۹۹-۱۳۹۷). اما یارشاطر متفنن نبود و کارش را جدی می‌گرفت. پرسشی که پیش‌می‌آید این است که چگونه توانسته چنین متنوع کار کند بی‌آنکه متفنن باشد. در این مقاله می‌کوشم تا پاسخ این پرسش را بیابم.

سبد خرید ۰ محصول