بخشی از مقاله:
گامی که هگل در مجموعهای با عنوان «سخنرانیهایی در باب زیباشناسی» برداشت، از لحاظ تاریخی حائز اهمیتی اساسی بود؛ اگرچه پیامدی فوری یا بلاواسطه نداشت. نقش هگل [در شکلگیری زیباشناسی دریافت] ناشی از تمرکزش بر رابطه میان اثر هنری و ناظر به عنوان عاملی مهم در تاریخ کلیاش از شکلهای هنری بود.
در حالی که زیباشناسی قرن هیجدهم پیششرط ضروری برای ایجاد شدیدترین تاثیر اثر هنری بر ناظر را الزاماً عدم تصدیق یا بیاعتنایی آن به وجود ناظر میدانست (فرید ۱۹۰)، در اینجا هگل دو وجه از هستس را برای اثر هنری مشخص میسازد، وجوهی که ضرورتاً با هم، لیکن با درجاتی متفاوت، رخ میدهند: این وجوه وجود «برای خود» و «برای ما»ی اثر هنریاند. هگل میاندیشد که روبط این دو از طریق فرایندی تاریخی استمرار یافته است، از طریق فرایندی که موجد «بسط [هنر] برای دیگران» در سه مرحله است. در حالی که «سبک بیپیرایه»ی دوران متقدم هم برای «خود» و هم برای ناظرش ناشناخته و بسته باقی میماند، «سبک آرمانی» دوران کلاسیک، خود را «برای ما» تا بدان گسترهای میگشاید که تصدیق و به رسمیت شناخته شدن حضور خود ما بهمانند هدیهای در لحظه یا لمحهای از وفور مینماید و به هیچوجه شبیه تقلایی برای کشاندن و در دام انداختن ما نیست. در مرحلهای که از پی میآید، در طول دوران «سبک خرسندکننده»، «تاثیر گذاردن بر جهان بیرونی» به هدف و مایهای فینفسه بدل میشود. هنر دیگر در خود و برای خود زندگی نمیکند بلکه حیاتش به دلیل پیوندهایش با جهان بیرونی است.