«اتاق آیینه» نوشتهی هستی ظهیری،داستان ما و آیینه است. داستان ما و آیینه به یک روایت، چندی پس از تولد و در پی نخستین نگاهها به آیینه و شناخت خودمان شــکل میگیرد. پیوند عکاســی و آیینه اما پیش از تولد عکاســی، از یک اتاقک تاریــک آیینهدار آغاز و بــه مرور زمان به رابطــهای عمیق و چندلایه بدل شده است.
بخشی از مقاله:
اتاقک تاریک به عنوان پایهی عکاسی با دوربین، اتاق بزرگ و تاریکی است که در ابتدا انسان میتوانست در آن حرکت کند. نقطهی پیوستگی این فضای بسته با دنیای بیرون، روزنهی کوچکی بود که راه را برای ورود اندکی از پرتوهای بازتابیده از محیط میگشود. ورود نور به اتاقک با پایان تاریکی و نمایان شدن تصویر دایرهای در دیوارهی مقابل روزنه همراه بود. در این تصویر شگفتانگیز اگرچه ژرفنمایی و اطلاعات رندگی ثابت مانده بود. اما تمام نقاط در دو محور وارون شده بودند. جذابیت تصویر یکهی درون اتاقک برای هنرآموزان و هنرورزان به قدری بود که آن را ابزاری علمی، به وسیلهای برای برداشت رونوشت از موضوعات مختلف به ویژه طبیعت بدل کرد.
علاقهمندان پا به اتاق تاریک میگذاشتند. ضمن ثبت تصویر، با قرار گرفتن در مسیر نور جزئی از آن میشدند. در این فضا تنها یک تصویر وجود داشت . انتخاب میان بخشهای مختلف آن صورت میگرفت. تصور بودن در اتاق تاریک و دیدن بیواسطهی آن تصویر بزرگ، امروز هم فوقالعاده و یگانه است. اما این کار با این دستگاه بزرگ اصلاح آن را ضروری کرد. برای انتقال تصویر، به شیء قابلاعتمادی نیاز بود که تصویر را همانطور که هست به دنیای بیرون منتقل کند…