معرفی متن:
مقالهی «آن پتک در دستان خود ماست» نوشتهای از ایمان افسریان است. نوشتار با متن روان و خواندنی خود سعی دارد به این سوالات پاسخ دهد که ما چگونه میتوانیم موزه بسازیم یا موزههای خود را احیا کنیم؟ چرا در فاصلهی سی سال و دهههای بیست تا پنجاه مهمترین موزههای ایران ساخته شد. و در سی سال اخیر نه تنها موزهای ساخته نشد بلکه آسیبهای بسیاری به همان موزههای قدیمی و نهاد موزه رسید؟
کلیت مقاله جستاری است دربارهی ارتباط گفتمانهای روشنفکری و سیاسی با نهاد موزه در ایران که در متن آن شاهد این هستیم که ایمان افسریان در تلاش است تا رابطهی تاریخی تاسیس موزهها را از منظر سیاسی و اثرگذاری موزه بر پایداری و ثبات موزهها را مورد توجه قرار دهد. در این بین به شرح وقایع و رویدادهای تاسیس موزهها در ایران از ابتدا تا انقلاب اسلامی، با تکیه بر همین گفتمان سیاسی و روشنفکری میپردازد. در انتها با نگاهی تفصیلی و عاری از نقد مخرب، با بررسی زمینهها و عوامل سیاسی روزگار معاصر سعی دارد که سوالات بنیادی این جستار را پاسخ دهد.
این که ما چگونه میتوانیم موزه بسازیم یا موزههای خود را احیاء کنیم. پرسش اصلی این مقاله است. و این که چرا در فاصلهی سی سالِ دهههای بیست تا پنجاه مهمترین موزههای ایران ساخته شد. و در سی سال اخیر نه تنها موزهای ساخته نشد بلکه آسیبهای بسیاری به همان موزههای قدیم رسید پرسش بعدیست. البته در سالهای اخیر شکل دیگری از فضاهایی موزهای ایجاد شد. اما این فضاها ماهیتی متفاوت با آنچه به طور متداول نهاد موزه نامیده میشود دارد.
دلیل و معنای این فضاهای جدید چیست؟
میتوان به این سؤالها پاسخهای سادهای داد. اینکه آنها که ساختند اندیشهای ملی داشتند. اینها که نساختند و گاه تخریب کردند دل در گرو چیز دیگر داشتند. یا آنکه آنها از سرمایهی فرهنگی بالاتری برخوردار بودند و امروزه متولیان این امر از آن سرمایه فرهنگی برخوردار نیستند. و یا حتی میتوان موضوع را اخلاقی کرد و در مورد فساد یا سلامت اخلاقی نظام بروکراتیک حفظ میراث فرهنگی و… سؤال کرد.
اینها همگی لایهای از دلایل وضع موجودند. اما اگر به این حد از پاسخ بسنده کنیم. نتیجه، تکرار اخبار نابودی و انهدام میراث فرهنگی و (آرشیوها و موزهها و …) بیحس و عادی شدن افکار عمومی نسبت به این اخبار و در نتیجه ادامهی وضعیت بحرانی فعلی خواهد بود. و در نهایت به این واکنش عوامانه دامن خواهد زد که بهتر آن است آثار ایران از کشور خارج شود تا در موزههای کشورهای پیشرفته مکان امنی بیابند و حفظ شوند!
بخشی از متن:
ادعای این نوشته این است که به نظر میآید علت اصلی ساخته نشدن موزهی جدید و نابودی موزهها و آثار موجود نه ناکارآمدی و فساد و پایین بودن سرمایهی فرهنگی مدیران فعلیست. نه بغض و کینه بخشی از حاکمیت نسبت به دوران باستانی ایران. هرچند همهی این عوامل در این وضعیت مؤثرند. در خود نظام حکومتی فعلی بخشهایی بسیار دقیق و درست با کمترین فساد و بیشترین بازدهی فعال و موفق بودهاند. علیرغم عداوت عدهای با فرهنگ ایران پیش از اسلام افکار عمومی و بخشی از فرهیختگان داخل حاکمیت ارزش لااقل مادی این آثار را میدانند. پس مشکل کجاست؟…