بخشی از متن:
شاید این از اولین امضاهای یک نقاش باشد که خود را به ثبت میرساند. یان وان آیک نقاش هلندی قرن ۱۵است. او در گوشهای از تابلویی که مراسم نامزدی جیووانی آرنول فینی را بازنمایی میکرد «خود» را به عنوان شاهدی بر ماجرا ثبت کرد: او چنین گفت: «یان وان آیک اینجا بود» اولین امضاءها بر پای آثار هنری در اواخر قرون وسطا و اوایل رنسانس حک گردید. به راستی آن هنرمندان به چه نیرویی درون خویش پی برده بودند که لازم دیدند نامشان را بر آثار خود ثبت کنند؟ زمانی این سؤال ابعاد خود را روشن خواهد کرد که یک اثر برجا مانده از مصر باستان را مورد بررسی قرار دهیم. مجسمهی فرعون خفرن (۲۶۰۰ ق.م). تندیسی ساخته شده از سنگ تا روح فرعون در آن بزید.
ما سازندۀهی این مجسمه را نمیشناسیم حتی به جرأت نمیتوانیم بگوییم این شخص که با سنگ تراشیده شده شبیه فرعون هست یا نه. در تندیس بر وجه تمایزی که معرّف شخص خاصی باشد تأکید نشده است. تندیسهای مصر باستان را یک هنرمند نمیتراشیده است. بلکه فرایند ساخت چنین مجسمهای یک فرایند جمعی بوده است. به این معنی که دست مجسمه را شخصی، پای آن را کس دیگر و چهره راکسی دیگر میساختهاند.
یکی از ویژگیهای هنر مصری این است که همهی آثار آن تندیسها، نقاشیها و بناها – گویی وجه مشترکی دارند و از اصول یگانهای تبعیت میکنند. هنگامی که هنرآموز مصری بر همهی این قواعد و اصول تسلط مییافت، دوران شاگردی او پایان میگرفت. هیچکس چیز متفاوتی از او تقاضا نمیکرد و هیچکس نمیخواست که او «نوآور و مبتکر» باشد. برعکس، کسی احتمالاً بهترین هنرمند به شمار میآمد که میتوانست مجسمههای خود را با بیشترین شباهت به یادگارهای مستحسن گذشته بسازد.
با این توصیفات میبینیم که هیچ اثری از فردی بهتر بگویم فردیتی در آن آثار مشاهده نمیشود. هنرمند مصری هنرمندی که در جهان سنت میزید تلاشی برای اثبات و اعلام تمایزات فردی خویش نداشت. او و شخصیت او در سنت بود که معنی مییافت و شناخته میشد. …