بخشی از متن:
در صحنهای آزارنده از فیلم آخر میشائیل هانکه معلم پیانو ایزابل هوپر لب وان حمام مینشیند یک تیغ برمیدارد و بدنش را میبرد قطرهای خون از کناره وان به پایین میلغزد همین موقع مادر او صدا میزند شام حاضره هوپر جواب میدهد آمدم
هنگام نمایش این فیلم در سالن مطبوعات جشنوارهی امسال کن که فیلم جایزهی بزرگ را برای کارگردان جایزهی بهترین بازیگر زن را برای هوپر و جایزهی بهترین بازیگر مرد را برای بنو ماژیمل به ارمغان آورد این سؤال و جواب مادر و دختر باعث خندهی همه شد آیا میشائیل هانکه همین را از تماشاگران میخواست او به این سؤال پاسخ صریح نمیدهد میگویدچندین صحنه هست که در آن واحد هم وحشتناک است و هم مضحک و خندهدار از تماشاگر میتوان دو نوع خنده گرفت. یکی خندهی شناسایی است یعنی چیزهایی را میبینی که برایت آشناست و به خودت میخندی. اما یک خندهی هیستریک هم هست این هم یک روش برخورد با چیزهایی است که میبینیم و ما را عصبی و مضطرب میکنند این نکته در زندگی روزمرهی ما هم صادق است. در واقع خنده برای ما سوپاپ اطمینان است
مقصود او این است که تماشاگر در مواجهه با امور تحمل ناپذیر نومیدانه به دنبال چیزی میگردد که فضا را سبک و قابل تحمل کند. در فیلم معلم پیانو صحنههای بسیاری هست که چنین واکنشی را از تماشاگر میگیرند ظاهراً این کارگردان اتریشی از واداشتن تماشاگران به نگرانی و دلهره از رفتار شخصیتهای فیلم و همینطور رفتار خودشان لذت میبرد چرا وقتی هوپر به معشوق خود یادداشتی میدهد که در آن تمام نیازها و خواستههای مازوخیستیاش را جزء به جزء نوشته است، ما به خنده میافتیم
هانکهی ۵۸ ساله به عنوان خالق فیلمهایی چنین آزارنده آدمی بسیار شاد به نظر میرسد.