
فمینیسم Feminism، بخشی از پدیده یا جنبش « توجه به دیگری » یا « اصالت دیگری» است. که در قلمرو نژاد، قومیت، و جنسیت پدیدار شده است. اما فمینیسم (یا جنبش اصالت زنان یا زن باوری) پر سروصداترین آنها است. فیمنیسم روایتهای مختلفی، چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف، دارد. بدنبال چنین مبحثی، بسیاری از هنرمندان، خصوصاً زنان، در صدد برآمدند تا دغدغهها و آموزههای فمینیستی را در شکلدهی و معنادهی آثار خود بکار گیرند. در این شماره به مهمترین مقالههای این عرصه پرداختهایم.
آنچه در این جستار میخوانیم:
مقالاتی تدوین شده در حوزهی فمینیسم و هنر زنان در این شماره: «چرا هیچ زن هنرمند بزرگی نداشتهایم؟» به قلم لیندا ناکلین و ترجمهی افشنگ مقصودی. «مدرنیته و فضاهای زنانه» به قلم گریزِلدا پالاک و ترجمهی نیما ملکمحمدی. «بینش و صدا و قدرت: تاریخ هنر فمینیستی و مارکسیستی» به قلم گریزلدا پالاک و ترجمهی امید نیکفرجام. «فمینیستها و پست مدرنیسم» به قلم کرِیگ اُوِنز و برگردان روبرت صافاریان.
در متن نخست، لیندا ناکلین کوشیده است به پیامدهای جنبش آزادی زنان برای تاریخ هنر و در گستره هنر امروز که به زعم او پرسشی ابلهانهست، هشت پاسخ بدهد.
در “مدرنیته و فضاهای زنانه” نگارنده در ابتدا سؤالاتی مبنیبر چراییِ جای خالی نام زنان به عنوان سردمدارانِ هنر مدرن مطرح میکند. و در ادامه میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد.
در متن “بینش و صدا و قدرت: تاریخ هنر فمینیستی و مارکسیستی” به طور ویژه به تاریخ هنر فمینیسم پرداخته شده است.
در “فمینیستها و پست مدرنیسم” نگارنده از پایان انحصار فرهنگی و از وجود چندین دیگری (the other) سخن میگوید. «وقتی کشف میکنیم که نه تنها یک فرهنگ، بلکه فرهنگهای گوناگونی وجود دارند. و در نتیجه وقتی متوجه پایان نوعی انحصار فرهنگی میشویم. فارغ از اینکه این امر واقعی یا توهمی باشد، خطر نابودی، خودمان را نیز تهدید میکند. ناگهان این امکان پیدا میشود که چندین دیگری (the other) وجود داشته باشد. و ما تنها یکی از آنها باشیم. وقتی هرگونه معنی و همه هدفها ناپدید میشوند، این امکان به وجود میآید که در میان تمدنهای گوناگون گشت بزنیم، چنان که گویی در میان خرابهها و بقایای چیزهای از میان رفته میگردیم. …»