
شاهکارهای نگارگری
مثل کسی که از پس سالها آلبوم خانوادگی قدیمی را ورق میزند، به موزهی هنرهای معاصر رفتیم. در آلبوم خانوادگی، حیران بهتزده و مشتاق، با افتخاری و حسرتی به گذشته، مادربزرگ زیبا و جوان خودرا باز مییابیم: با لباسی آراسته و چهرهای شاداب و زیبا که اکنون میدانی در زیر خاک است. به دنبال شباهت میگردی. شباهت میان خطوطی که هر روز در آینه میبینیم و خطوطی که در عکس نظاره میکنی. میخواهی بگویی این دختر زیبا – نمیدانم، شاید هم مادربزرگ – از آنِ توست. یا شاید هم تو، از آنِ اویی! در آن هنگام مادربزرگ را میشناسی یا اورا ؟! مادربزرگ بخشی از حافظهی توست. زمانی جوان بوده، بعد پیر شده، و امروز مرده. با او بسیار فرق کردهایم. شاید دوستتر داریم که فرق کنیم، اما خطوط چهره را چه کنیم؟ …
شاهکارهای نگارگری مصداقی از حافظهی تاریخی قوم ایرانی است. برای بازشناسی آن، نظریات آیدین آغداشلو، داریوش شایگان، مهدی حسینی، یعقوب آژند، آریاسپ دادبه و ثمیلا امیرابراهیمی را کنار هم گذاشتیم. تا در گفتوگویی انتقادی، رویکردهای متفاوت به آثار نگارگری را به تعمق بنشینیم.