بخشی از مقاله:
«پستمدرنیسم در عکاسی، مشابهتهای زیادی با پستمدرنیسم در حوزههای هنری دیگر دارد. ولی در جاهایی هم به شدت در تقابل با ویژگیهای پستمدرنیستی دیگر عرصهها میایستد. این مقاله شرح سادهای است از حضور تشابهات پستمدرنیسم در عکاسی». نگارنده نخست به شرح مختصری از پستمدرنیته، و زمینههای برآمدن آن و مواضع مدافعان و مخالفان آن میپردازد و میکوشد از این رهگذر مختصات کلیِ اندیشهی پستمدرنیسم را ترسیم کند. او مشخصاٌ با تأکید بر تقابل مبانی و اصول نظریههای مدرنیسم و پستمدرنیسم و نیز تبیین نسبت و پیوند میان آن دو، به تأثیرگذاری و دامنهی نفوذ این دو جریان در هنر و نقد هنر میپردازد.
تری برت به این منظور به تفکیک و تفصیل دربارهی زیباییشناسی مدرنیست و نقد هنری، و زیباییشناسی پستمدرنیست و نقد هنری سخن میگوید و تلاش میکند با ارجاعات پراکنده به آراء و نقل قولهای نمایندگان فکری هر یک از این دو جریان و مثال آوردن از آثار هنر تجسمی متعلق به این دو جریان، مبانی نظری و مشخصههای فرمی و زیباییشناختی هر یک را تبیین کند. او بحث خود دربارهی زیباییشناسی پستمدرنیسم را عمدتاً بر عکاسی متمرکز میکند که به گمان بسیاری از منتقدان هنری، ظهور آن به عنوان یک رسانهی هنری به پایان هنر مدرنیسم انجامید.
این متن به تفاوت مدرنیته و پست مدرنینته در عصر فعلی و تفاوتهای آن میپردازد. در عصری هستیم که بسیاری آن را پستمدرنیسم میخوانند. طبق نظر عدهای، پستمدرنیسم جانشین مدرنیته شدهاست. عصر مدرنیته دورهای است که با روشنگری (حدود ۱۶۸۷ تا ۱۷۸۹) آغاز شد. از طریق رهبران فکری مانند ایساک نیوتون از اندیشهای به دفاع برخاست که به تواناییِ ذاتی علم برای نجات جهان باور داشت.
این عصر با توجه به گفتمان فیلسوفانی مانند رنهدکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) و بعدها ایمانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) ادامه یافت. آنها معتقد بودند اهل علم از طریق خرد، حقیقت جهانی را بنیان خواهند گذاشت، به عقلانیت نیز شناخته میشود…
.
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «آئورا. بنیامین، سانتاگ، بارت» به قلم فرشید آذرنگ