مقاله هنر و فن درویژه‌نامه آرت و کرافت حرفه: هنرمند شماره‌ی 81 / زمستان 1401

هنر و فن/ آر. جی. کالینگوود/ ابوالفضل توکلی شاندیز

بخشی از متن:
معنای فن:

اولین معنای واژه‌ی «هنر» که باید آن را از «هنر به معنای خاص» متمایز ساخت، معنای منسوخ‌شده‌ای است که من در این کتاب آن را «فن» می‌خوانم. این همان معنایی است که از واژه‌ی آرس (ars) در لاتین باستان و تخنه (τέχνη) در یونانی مراد می‌شود، یعنی توانایی محقق‌ساختن نتیجه‌ای از پیش به‌تصوّر‌درآمده به وسیله‌ی عملی که آگاهانه کنترل و هدایت شده باشد. به منظور برداشتن نخستین گام به سوی فهمی متقن از زیبایی‌شناسی، لازم است میان مفهوم فن و مفهوم هنر به معنای خاص آن فرق گذاشت. مجدداً برای انجام چنین کاری، نخست باید ویژگی‌های اصلی فن را برشماریم.

۱. فن همواره متضمن تمایز میان هدف و وسیله است که هریک امری کاملاً متمایز اما در عین حال مرتبط با دیگری دانسته می‌شود. اصطلاح «وسیله» مسامحتاً به چیزهایی اطلاق می‌شود که برای رسیدن به هدف مورد استفاده قرار می‌گیرند، مانند ابزار، ماشین‌آلات یا سوخت.
اما در معنای دقیق خود، نه‌تنها در مورد چیزها بلکه در مورد اعمال مربوط به آن‌ها نیز کاربرد دارد، نظیر کار با ابزار، بهره‌گیری از ماشین‌آلات یا سوزاندن سوخت. از این اعمال (چنان‌که از معنای لغوی کلمه نیز برمی‌آید) گذر می‌شود یا طی می‌شوند تا بتوان به هدف رسید و با رسیدن به هدف پشت سر گذاشته می‌شوند. شاید این تعبیر برای تمایز قائل‌شدن بین مفهوم وسیله و دو مفهوم دیگر، که گاه با آن اشتباه گرفته می‌شوند، مفید واقع شود، یعنی مفهوم جزء و مفهوم ماده. نسبت جزء به کل مانند نسبت وسیله است به هدف، از این جهت که وجود جزء برای کل ضروری است؛ جزء فقط به دلیل نسبتش با کل، جزء محسوب می‌شود و ممکن است خود پیش از به وجود آمدن کل وجود داشته باشد؛ اما وقتی کل وجود داشته باشد، جزء نیز وجود دارد، حال آنکه وقتی هدف وجود دارد، وسیله دیگر وجود نخواهد داشت. در خصوص مفهوم ماده در بند ۴ در زیر دوباره به آن بازمی‌گردیم.

۲. فن متضمن تمایز بین طرح‌ریزی و اجرا است. نتیجه‌ای که باید به دست آید قبل از دستیابی به آن از پیش تصوّر شده یا به آن اندیشیده شده است. فن‌ورز قبل از اینکه چیزی را بسازد، می‌داند چه می‌خواهد. این پیش‌آگاهی برای فن کاملاً ضروری است: اگر چیزی، مثلاً فولادِ ضدزنگ بدون این پیش‌آگاهی ساخته شده باشد، ساخت آن فن نیست، بلکه حاصل تصادف است. علاوه بر این، چنین پیش‌آگاهی‌ای مبهم نیست، بلکه دقیق است. اگر کسی بخواهد میزی بسازد، ولی تصوّر مبهمی از میز داشته باشد، مثلاً ابعاد آن باید چیزی بین ۶۰ در ۱۲۰ سانتی‌متر تا ۹۰ در ۱۸۰ سانتی‌متر و ارتفاع آن بین ۶۰ تا ۹۰ سانتی‌متر باشد و غیره، اساساً فن‌ورز نیست.

۳. رابطه‌ی وسیله و هدف در فرایند طرح‌ریزی به یک صورت است؛ اما در فرایند اجرا درست برعکس آن است. در طرح‌ریزی هدف بر وسیله مقدم است. ابتدا به هدف اندیشیده می‌شود و سپس به وسیله. در اجرا، ابتدا وسیله است و هدف از طریق آن محقق می‌شود.

۴. بین ماده‌ی خام و محصول نهایی یا مصنوع فرق است. فن همیشه بر چیزی انجام می‌شود و هدفش تبدیل‌کردن آن به چیزی متفاوت است. چیزی که فن بر آن کار می‌کند، در ابتدا ماده‌ی اولیه است و درنهایت به محصول نهایی تبدیل می‌شود. ماده‌ی اولیه پیش از شروع کار ویژه‌ی فن، به صورت حاضر و آماده است.

۵. بین فرم و ماده تمایز وجود دارد. ماده آن چیزی است که هم در ماده‌ی اولیه و هم در محصول نهایی یکسان است؛ فرم آن چیزی است که تفاوت پیدا می‌کند، آن چیزی است که فن‌ورزی آن را تغییر می‌دهد. اطلاق صفت «خام» به ماده‌ی خام به معنای فاقد فرم‌بودن آن نیست، بلکه تنها به این معناست که هنوز فرمی را که باید از طریق «استحاله» به محصول نهایی به‌دست آورد، نیافته است. …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول
رفتن به نوار ابزار