هنر و فرهنگ ایران

در جست‌وجوی زمان نو / آریاسپ دادبه

هنر و فرهنگ ایران-در جست‌وجوی زمان نو-آریاسپ دادبه

در شماره‌ی ۵۹ فصلنامه‌ی حرفه: هنرمند فصلى به هنر و معانى جمعى اختصاص یافت. سردبیر محترم با توجه به انعکاس آرا و نظریات گوناگون در این بحث از آقاى دکترجواد طباطبایى درخواست کرد که مباحثى نیز در این خصوص درادامه‌ی نظریات ایشان در نسبت با ایران نوشته شود.

پس از آن دیدار با کسب اجازه از محضر استاد، در زوایایى از نظریه‌ی ایشان ایستاده و کوشش کردم آن مباحث را که بیشتر ناظر بر تاریخ و تاریخ اندیشه‌ی سیاسى است، در نسبت با موضوع هنر و فرهنگ ایران توضیح دهم. با توجه به مقدمه‌ی جدیدى که استادطباطبایى بر تجدید چاپ کتاب تأملى درباره‌ی ایران نوشته‌اند، از دشوارى‌هاى کار بسیار کاسته شد؛ چون در این مقدمه‌ی موجز به طرح نظریاتى پرداخته‌اند که مى‌تواند گشایشى در بسط آن نظریه با تاریخ هنر و فرهنگ و نیز هنر دوران جدید ایران باشد.

به‌ویژه براى دقت انتقال، مواردى که به عنوان محورهاى اصلى این مقاله مى‌آید نه تنها نقل‌قول بلکه انشاء دقیق متن ایشان است که داخل گیومه آمده است. خوانندگان محترم براى آگاهى به مباحث گسترده‌تر مى‌توانند به این کتاب (تأملى درباره‌ی ایران، «دیباچه‌ای بر نظریه‌ی انحطاط»، انتشارات مینوى خرد، سال ۱۳۹۵) مراجعه کنند. …

اصولاً هر تجددى تجدید نظر در مبانى است

آنچه که تحت عنوان هنر مدرن و آگاهى دوران جدید، در مباحث متأخر ایران وارد مى‌شود، در غفلت از درک معناى تحول تاریخى است؛ چون بدون دریافتى از مبانى تحول، طرح شده است.

مبناى آگاهى دوران جدید تنها، بحثى ‌است در حقوق. مدرنیته و یا وضع تجدد انسان مدرن تنها در پى گسست از وضع حقوقى قدیم و آگاهى به حقوق جدید آغاز گشت. حقوق مدرن ناظر بر آزادى انسان و تحقق این آزادى در جامعه‌ی مدنی ‌است. گشایش این مفهوم «آزادى» و گسست از مفهوم «رهایى»، حاصل چند قرن جدل فکرى از زمان الهى‌دانان متقدم قرون میانى تا ایدئالیسم آلمانى بود که سرانجام با آگاهى به مفهوم «مالکیت» آشکار شد.

آنجا که دانستند «مالکیت سرآغاز آزادی است» و آن مفهومى نیست که بر شیئی اطلاق شود. «در اندیشه‌ی قدمایى مفهوم مالکیت با مالکیت بر زمین آشکار شد و تا مالکیت بر شىء و «سالارى» چون سالارى بر نفس، سالارى انسان بر حیوان، سالارى مرد بر زن و «ولایت بر جسم و جان» گسترده شد.

بدین‌رو در گسست با معناى قدیم و در ادامه‌ی مفهومِ به‌رسمیت‌شناختنِ متقابل به‌عنوان وضعِ خود و یک تمامیتِ منفردِ آگاهى در ذیل تمامیتِ منفردِ آگاهى دیگر، مقدمه‌ی بحث فصلِ خدایگانى و بندگى در پدیدارشناسى روح هگل گشوده شد و با آگاهى به این مرتبه که خدایگان و بنده دو موجود طبیعى یا دو انسان نیستند، بلکه دو روح و دو آگاهى‌اند، مفهوم «مالکیت بر حیطه‌ی درون» به‌عنوان نطفه‌ی آگاهى دوران جدید تکوین شد و پى‌آمد آن بسط حقوق مدرن به‌عنوان ظهور دوران جدید و تحقق مفهوم آزادى در جامعه‌ی مدنى بود» و بر این نحله اصطلاحات و نهادهاى فرهنگى دوران جدید نیز وجهى کاملاً حقوقى یافت؛

به عنوان مثال، در نظام قدمایى اصطلاحى را تحت‌عنوان «میراث فرهنگى» به‌کار نمى‌بردند و این موضوع و مفهومى جدید و یکى از مدخل‌هاى علم حقوق جدید است؛ از آن‌رو که درباره‌ی ارث بحث مى‌کند، اما نه ارث در فقه یا حقوق خصوصى، بلکه در معنایى بسیار وسیع در حقوق عمومى دوران جدید.

برای دریافت مقاله روی گزینه‌ی خرید کلیک کنید.

سبد خرید ۰ محصول