«نگارگری قدیم، نگارگری جدید» عنوان گفتگویی با آیدین آغداشلو است. آغداشلو در این مجال چهار رویکرد نگارگری ایرانی را تبیین میکند.
اگر علاقهمند به مطالعه پیرامون نگارگری ایرانی هستید، متن «نگارگری؛ اقلیم هشتم» به قلم آریاسپ دادبه را به شما پیشنهاد میکنیم.
گفتوگوی ایمان افسریان با آیدین آغداشلو:
ایمان افسریان: بالاخره بعد از ۷۰ سال صحبت کردن از نگارگری ایرانی برای اولینبار مجموعهای غنی از این آثار در معرض دید عموم قرار گرفت. اول از اهمیت این دیدن به جای آن شنیدنها بگویید.
آیدین آغداشلو: نمایشگاهی که اشاره کردید مهمترین نمایشگاهی است که در این زمینه تا به حال در ایران برپا شده. به خاطر نمیآورم که تا به حال نمایشگاهی ویژهی نگارگری در ایران برگزار شده باشد. در خارج از ایران هم همینطور. در نمایشگاههای جهانی، هنر ایران به شکلهای مختلفی عرضه شده ولی اینکه مستقیم و مطلقا نگارگری ایرانی فقط عرضه شده باشد بسیار استثنایی است.
طبیعتا نمیشود گفت که نمایشگاه کاملی است. یعنی تمامی دورهها به نمایش درآمدهاند به این معنا که، خب، از هر مکتبی نمونههایی در اینجا هست، ولی از بعضی از مکاتب نمونهها کافی نیست. مثلا از نقاشی دوره افشاریه نمونههای متعددی وجود ندارد. مثلا کتاب جهانگشای نادری که در اواخر افشاریه یا اوایل زندیه مصور شده -قرار بود که به نمایش دربیاید که به نمایش در نیامد.
نمایشگاه بسیار مهمی است ولی ایرادهای خاص خودش را دارد. سیر تکاملی درست و به توالی به نمایش درنیامده. و از دورههایی اصلا اثری وجود ندارد. این از نشدههایش، اما از شدههایش اگر بخواهیم بگوییم مهمترین اتفاقی که افتاده این است که تعداد قابلتوجهی از موزههای ما بالاخره اجازه دادند که نمونههایی از مجموعههایشان به نمایش در بیاید، نمونههایی که در انبارهایشان حبس شده، و این یک اتفاق استثنایی است. از مجموعهی کاخ گلستان – از زمان ناصرالدین شاه به این طرف مثلا تا به حال چیز زیادی دیده نشده. مگر چندتایی را به جاهایی فرستاده باشند؛ ولی در داخل کشور به نمایش در نیامده. همینطور نمونههایی که قبلا به هیچ عنوان دیده نشده؛ مثل مجموعهی مسجد سپهسالار.
میدانید در سنت موزهداری ما، «موزهداری» را با «انبارداری» اشتباه میگیرند. و گمان میکنند حد درست کارکردن و وظیفهشناسی موزهدارها در این است که با امانتداری تمام باید از اموال انبارهایشان حراست بکنند -که حق هم همین است. اما این تمامی حق نیست. و کسی نباید به مجموعههایشان نزدیک شود و تماشایشان کند! از چنین حریمی به شدت محافظت میکنند.
بنابراین مهمترین اتفاقی که این نمایشگاه بانی آن شد این بود که چنین سنت و شیوهای شکسته شد. یک وقتی با خواهش و تمنا درخواست کردم دو نگاره از آثار رضا عباسی را به موزه رضا عباسی امانت بدهند و دادند -نمیدانم میدانید یا نه که در موزه رضا عباسی حتی یک نمونه از نگارههای «رضا عباسی» موجود نیست! اما مدتی که گذشت دوباره آنها را پس گرفتند و برگرداندند به قعر تاریکی انبار.
اما برای برپا شدن این نمایشگاه، سرپرستها و موزهدارهای موزههای مختلف آن روش معمول را کنار گذاشتند. و سعهی صدر بسیار نشان دادند. و تشکیل چنین نمایشگاه مهمی را ممکن کردند. و این کار ممکن نمیشد مگر با سماجت و پشتکار آقای رجبی که بسیار زحمت کشیدند. و هر بار که همراهشان بودم و برای انتخاب نمونهها به جاهای مختلف میرفتیم میدیدم که از «نه» شنیدن اصلا نومید نمیشود.
در طول این دو سالی که صرف جمع و جور کردن نمونهها شد، از پا در نیامد. و رها نکرد. و نمایشگاه به هر حال برگزار شد. همچنان تأکید میکنم و یادآور میشوم که این نمایشگاه، نمایشگاه بسیار مهمی است. و سعی بسیاری از دستاندرکاران و مسئولین، از مدیران میراث فرهنگی تا رئیس موزه هنرهای معاصر تهران، سبب شده تا چنین آبرومندانه برگزار شود و همه جزئیات -از ویترینها و قابها و نورپردازی گرفته تا مسائل حفاظتی و نمایش فیلم و دفترچههای راهنما و همایش و سخنرانی سخنرانان معتبر داخلی و خارجی -طراحی و اجرا شوند و حاصل، چنین مجموعهای شده که تنها یک بار ممکن است فراهم شود و اتفاق بیفتد.