
بخشی از متن:
مهمترین و اساسیترین اطلاعات برای کسانی که میخواهند هنرمندان معاصر ما را بشناسند، هنر معاصر را ارزیابی کنند، برای آینده فرهنگ تجسمی برنامهریزی کنند، دانشگاهها را اداره نمایند، سطح کیفی آموزش عالی را بالا ببرند، در مورد اقتصاد هنر تدبیری بیاندیشند، داشتن آمار دقیقی از تعداد فارغ التحصیلان رشتههای هنری است. (در اینجا بر رشته نقاشی تمرکز بیشتری کرده ایم.)
بررسی وضعیت تحصیلی اعضای انجمن نقاشان نشان میدهد که از ۴۰۰ نفر اعضای این نهاد ۳۶۰ نفر دارای تحصیلات آکادمیک هنری میباشند، یعنی ۹۰٪ اعضاء؛ که با توجه به فعالیت حرفهای اعضای آن نشان دهنده اهمیت جایگاه دانشگاه در تربیت هنرمندان ایران معاصر است.
به همین منظور به سازمان سنجش مراجعه شد؛ این اطلاعات بدون طبقهبندی از سال ۷۷ به بعد در بایگانی این سازمان موجود بود، در نتیجه نمیتوانست مبنایی برای سنجش چگونگی تغییر میزان پذیرفتهشدگان قرار گیرد.
دانشگاهها نیز از میزان پذیرفتهشدگانشان در سالهای گذشته اطلاعی در دست نداشتند و این اطلاعات طبقهبندی نشده بود. وزارت علوم تحقیقات و فنآوری تنها منبع اطلاعات آماری موثق در خصوص فارغالتحصیلان و دانشجویان و پذیرفتهشدگان در هر سال را در اختیار داشت، که همه ساله در کتابهایی تحت عنوان آمار آموزش عالی منتشر میشوند.
این تحقیق نشان میدهد تعداد کل پذیرفتهشدگان رشتههای هنری مؤسسات آموزش عالی در دوره روزانه از سال ۸۳-۶۷ (بدون احتساب دانشگاه آزاد ) «۲۲۰۹۳۰» نفر است. آمارها نشان میدهند که حدوداً نیمی از این تعداد، فارغالتحصیل شدهاند که با احتساب سادگی دروس هنر و مشاهدات عینی، و با توجه به اینکه ورودیهای هر سال ۴ یا ۶ سال بعد و یا حتی دیرتر فارغالتحصیل میشوند، احتمالا این اعداد دچار مشکل میباشند.
خود این امر آشفتگی و غیردقیق و بدون آمار بودن تعداد فارغالتحصیلان، زنگ خطری است برای تمام سیاستگزاران و محققین فرهنگی. به هر حال همین آمار هم میتواند حدود جمعیتی این بخش از هنر آموختگان را معین کند.
باتوجه به تعداد کل پذیرفتهشدگان (در صورتیکه حدود ۲۰٪ از دانشجویان فارغالتحصیل نشوند)، تعداد کل افرادی که از سال ۶۷ تا ۸۳ حداقل دورهای چندساله را مشغول آموزش آکادمیک هنر بودهاند (در مؤسسات آموزش عالی، بدون احتساب دانشگاه آزاد) ۱۷۶۷۴ نفر است.
آمار دانشگاه آزاد توسط خانم الهه مقدمی بدست آمده است که نشان میدهد از تعداد ۴۷۳۸ نفر پذیرفته شده رشته نقاشی از سال ۶۷ تا ۱۳۲۲،۸۳ نفر فارغالتحصیل شدهاند؛ یعنی ۲۸٪ از پذیرفتهشدگان دانشگاه آزاد در هر ۵ رشته طراحی صنعتی، گرافیک، عکاسی، نقاشی و نمایش دانشجو میپذیرد . در صورتیکه به طور تقریبی هر کدام از این رشتهها همین تعداد دانشجو پذیرفته باشند، مجموعه فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد حدود ۶۶۱۰ نفر خواهد بود.
فارغالتحصیلان رشتههای هنری مؤسسات آموزش عالی از سال ۸۳ – ۴۸، ۵۵۰۹ نفر است و از سال ۸۳-۶۷، ۱۰۷۹۸ نفر. یعنی در طی این ۳۹ سال، ۱۶۳۰۷ نفر فارغالتحصیل رشتههای هنری و ۳۵۲۵ نفر فارغالتحصیل نقاشی هستند. در مجموع میتوان اینگونه نتیجه گرفت که کل فارغالتحصیلان رشتههای هنری همه دانشگاهها حدود ۲۳۰۰ نفر، و کل فارغالتحصیلان رشته نقاشی حدود ۵۰۰۰ نفر میباشند. که اگر به این تعداد پذیرفتهشدگان دانشگاهیای که تحصیلات خود را به پایان نرساندهاند را اضافه نماییم، مجموعه افرادی که در یکی از رشتههای هنری حداقل برای مدتی آموزش دانشگاهی دیدهاند، به طور حدودی ۳۰۰۰۰ نفر میباشد.
بیشترین تعداد فارغالتحصیلان مربوط به رشته گرافیک است و بیش از نیمی از این فارغالتحصیلان را زنان تشکیل میدهند.
در آخر سؤالی که بعد از جمعآوری اطلاعات مطرح گردید این است که تعداد پذیرفتهشدگان در هر سال بر چه اساسی معین میگردد؟
آنچه که مسئولین سنجش و دانشگاهها اعلام کردند این است که تعداد پذیرفتهشدگان در هر سال بر اساس توافق سازمان سنجش و دانشگاهها معین میگردد. به این صورت که دانشگاهها میزان دانشجویی را که بر اساس امکانات دانشگاه توانایی پاسخگویی به آنها را دارند به سازمان سنجش اعلام میکنند، و سنجش با در نظر گرفتن این ارقام، اقدام به پذیرش دانشجو میکند.
در حالی که نظر مسئولین دانشگاه هنر غیر از این است. بنا به اظهارات این دانشگاه، در سالهای اخیر تعداد دانشجویان پذیرش شده از سوی سنجش، بیشتر از تعداد اعلام شده توسط دانشگاه بوده؛ و اعتراض دانشگاه در این خصوص ره به جایی نبرده است. اما این تعداد از نظر دانشگاه تهران و الزهرا مورد قبول بوده است. با همه این اوصاف نمودار تعداد پذیرفتهشدگان این مسئله را تایید نمیکند.
بررسی آمار تعداد پذیرفتهشدگان نشان میدهد که میزان کل پذیرفتهشدگان در سالهای ۷۲-۶۲ یک روند را طی کرده، و از سال ۷۲ افزایش یافته، و در سال ۸۰ به بیشترین میزان خود رسیده است. اما این روند مشخص در مورد رشته نقاشی صادق نیست. در رشته نقاشی طی سالهای ۷۲-۶۷ یک روند را طی کرده، اما در سال ۷۳ این تعداد به نصف کاهش یافته و نیز در سالهای ۷۶-۷۸ باز شاهد کاهش میزان پذیرفتهشدگان هستیم تا سال ۸۰ که بیشترین تعداد پذیرفته شدهاند و در سالهای بعد این تعداد کاهش یافته است.
این در حالی است که امکانات دانشگاهها در طی ۲ سال ۱/۲ نشده است. بنابراین تعیین تعداد پذیرفتهشدگان در هر سال دلایل دیگری جز امکانات دانشگاهها دارد. در مجموع به نظر نمیآید سیاست مشخص و مدونی جهت جذب دانشجو برای رشتهای هنری وجود داشته باشد. …