بخشی از متن:
در دنیای درگیر تجارت ناتمام و دنیای ناکام از رؤیاهای پایمال شده معنای هنر و نمایشگاههای خلاقهای همچونبینال ونیز چیست اینها سؤالاتی بسیار مشروع و معقول هستند کوشش ما برای پاسخ به آنها همان موضوع نمایشگاهها و خود هنر است اگر هنر غالباً در خصوص مواردی همچون جنگ خشونت و تبعیض بیربط قلمداد میشود من به شدت از بیربط بودن خلاق جانبداری میکنم تا به پوچی جنگ خشونت و تبعیض حمله کنم من در پی تولید رؤیاهایی هستم که جنون همستیزیها را مهار میکند نمایشگاهی همچون بینال ونیز در قیاس با اداره اقتصادی و سیاسی دنیا ساختار ضعیفی است که قدرت را به مثابه زمینهای نمادین برای راهحلهای ممکن بدست میآورد.
بینال رؤیای ریکاردو سلواتیکو شهردار آتی ونیز بود او در سال ۱۸۹۵ این نیاز را درک کرد که با نیروی ونیز تاریخیِ بزرگ به بینش آینده توازن ببخشد رؤیایی حقیقتاً توانمند به هنگام خلق بینال ونیز سلواتیکو بذر همستیزی بیپایانی میان گذشته و آینده میان گذشت ونیز و آیند ونیز پاشید.
حتی DNA بینال شامل رؤیای خودش و همستیزیاش در تضاد میان اتوپیا و واقعیت بود رؤیا این بود که هنرها میتوانند یک زبان جهانی را بازنمایی کنند اما در پاویونهای ملی این زبان مشترک در اثر همستیزی در دنیایی تکه تکه شده بود که به ممالکی تقسیم شده بود که در جستجوی هویت و قلمرو بودند بنابر این بینال نماد دنیای مدرن همراه با تضادها و تجزیههای فزایندهاش در جزء جزء ملتها و هویتهاست.
در مقام یک موزهدار که موظف است این پیچیدگی جدید و نه این دیدگاه واحد را بیان کند باید از خودم چند سؤال بپرسم.
آیا من به سازماندهی نقش وضعیت هنر معاصر علاقهمند بودم.