بخشی از متن:
تولید مادی در حکم منبع نشانهشناسی
منابع مادی که از وجه عادی دال متمایز هستند را میتوان برای تولید و درک آثار هنرهای تجسمی که مادیت آن ها کاملا با یکدیگر متفاوت است، از جمله عکس، فیلم، وبسایتها، طراحی، نقاشی و غیره به کار گرفت. یکی از مؤلفههای اصلی ( آشکار و ضمنی) در گسترش ایدههای ما، توجه بیشتر به نقش نشانهشناسی تولید مادی نشانه بوده است.
در موسیقی، اجرای اثر نقش مهمی در معنی آن دارد. در بسیاری از موارد اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است که بتوان موسیقی نوشته شده و اجرای آن را از هم جدا کرد. به همین نحو در ارتباط تصویری، نیز تولید مادی یک طراحی دقیق همان اجرای چیزی نیست که قبلا کامل شده بلکه بخشی مهم از روند معنیسازی است. در اینجا ما با ذکر جزئیات بیشتری بر این جنبه از نشانهشناسی تاکید خواهیم کرد. این کار را با نگریستن به مادهای انجام خواهیم داد که نخست آن را کتیبه نامیدیم و از آن زمان به بعد نامش را به تولید اثر تغییر داده ایم.
در ۱۹۹۸ که برای نخستین بار ایدههای اولیه خود را در مورد آثار هنرهای تجسمی به مجموعه نشانهشناسی سیدنی ارائه دادیم یکی از دوستان ما گفت: «پس راجعبه اثر قلممو چه می گویید؟ چگونه می توانید اثرات قلممو را در حکم واحدهای نشانهشناسی شرح دهید؟» که پاسخ شتابزده ما این بود: «باید از جایی شروع کنیم. بعداً به اثرات قلممو هم خواهیم پرداخت، زمانی که به مراحل بعدی پژوهشمان رسیدیم. اما این پرسش همچنان در ذهن ما باقی ماند. بهطور مرتب در بحثهایمان مطرح شد. پاسخی که در ذهنمان نقش بسته (و البته غريب هم نمود ) این بود که در یک پیام تمام جنبهها اهمیت و معنی دارد و همزمان تردید عمیقی نسبت به این فرضیه نشان دادیم. به هرحال این پرسش مهم بوده و هست.
تقریبا بیست سال بعد باز هم پاسخ ما اساساً همان است. گرچه شاید کمتر شتابزده و بیشتر فکر شده باشد. ما در دستور زبان دیزاین بصری میخواستیم تا از قید دیدگاه کلیت بخش نسبت به منابع نشانهشناختی رها شویم. دیدگاهی که در آن منابع نشانهشناسی نظام هایی منجانس هستند. آنها شاید تفاوت هایی در “ابعاد” واحدها داشته باشند اما همه واحدها از یک نوع هستند. همگی به یک نظام تعلق دارند. بدین ترتیب تمام متون در نهایت از یک نوع “واحد کمینهای” ساخته شده اند. حال فرقی نمی کند که اثر قلم مو باشد ، “شکل شمایلی”، كالرم۴۰ باشد یا واج و تک واژه که با راهکارهای خاصی چیده شده اند. به نحوی متضاد ما میخواستیم نشان دهیم که شکلی مفروض از نشانهشناسی مثلاً “نقاشی” شامل دامنهای از منابع دلالتگر است. …