گفتوگوی هومی بابا و میترا تبریزیان، ترجمه: کامبیز موسوی اقدم
هومی بابا: میترا، ببین، من کار تو را نقدی بر جامعۀ مصرفی و اخلاقیات تجاری و زندگی صنعتی میبینم. کار تو این را هم نقد میکند که این دنیا اصل را صرفاً بر فایدۀ عملی همهچیز قرار داده است. اما، خودِ تجربۀ هنری تو به نظرم خیلی فرمالیستی و مدرنیستی است. این خیلی فرمالیستی بودن کار برای من جذاب است: کارها کاملاً صفحهبندی شدهاند، و به صحنهآرایی (میزانسن) توجه فوقالعادهای شده است. اما میخواهم بدانم که چگونه این شیوه به تو ابزاری میدهد تا با استفاده از آن بتوانی ذات سرمایهداری جهانی امروز را نقد کنی.
میترا تبریزیان: درست نمیفهمم منظورت از اصطلاح «خیلی فرمالیستی» چیست. از نظر تاریخی، یک فرقی هست بین فرمالیسم غربی که طرفدار فرم برای فرم است و فرمالیسم روسی که هدفش کشف کردن رابطۀ بین فرم و محتواست و طرح انتقادی هم دارد. منظورت از «خیلی فرمالیستی» و «خیلی مدرنیستی» چیست؟
هومی بابا: منظورم این است که در کارهایت به ترکیببندی، ساختار، و بازنمایی سمبولیک تأکید خیلی زیادی کردهای. به تقارن، تغییر رنگسایهها، ترکیببندی نسبت دو سوم/ یک سوم نگاه کن. «سقوط انسان» تو، که خیلی هم دوستش دارم. انگار حرف از شبکه و جعبه میزند. از ساختارهای مینیمالیستی کاملاً مدرنیستی. تو از پارودی هم استفاده میکنی. بهطوری که کارت دو جور معنی میدهد: هم ادایِ یک سبک را درمیآورد. و هم در عین حال کاملاً در آن سبک جا میگیرد. کارها آنقدر خوب به یک سطحی از هماهنگی و ملموس رسیدهاند که بیننده همان اول مجازها و مضمونهای کاملاً مدرنیستی را میبیند. یک فرمالیسم کامل، ایدۀ شبکهها، تقارن، توالی ایماژیستی، تعالی استعاری، و مراجعه به لایههای عمیقتر تأویل.
درست است که میشود این عکسها را از یک جنبه تأکیدی بر سطح دانست، اما این صرفاً به خاطر آن است که بیننده را با همۀ قوت به سمت تفسیر عمق کارها بکشاند. منظورم این است که خیلی از این ویژگیهای مشخص بازنمایی مدرنیستی و شکلهای رایج تأویل مدرنیستی، در کار تو بروز میکنند. اما تو همهشان را برای اشاره به مسایل کاملاً امروزی دربارۀ سرمایهداری مصرفی و صنعتی حال حاضر به کار میگیری. درست نمیگویم؟
میترا تبریزیان: در مجموعۀ «فراسوی محدودیتها»، که تو به آن اشاره میکنی، عکسها را عمداً مصنوعی، سرد، و تخت گرفتهام. گاهی من را به خاطر این مسأله نقد کردهاند. بعضیها میگویند که عکسها زیادی سرد هستند. و برای همین هم احساسی را برنمیانگیزند. این روزها در دنیای هنر، «نصنع» را زیاد دوست ندارند. ما هر چه بیشتر به طرف دنیای مصنوعی میرویم، بیشتر به «واقعیت» تأکید میکنیم. واقعیت در اوج خودش است! پس میتوانم بگویم که میخواستم به دنیای خوش و رنگارنگ، اما سرد، دوبعدی، و وابسته به شرکتهای صنعتی اشاره کنم که داریم در آن کار میکنیم. این یعنی توجه به نمودها و سطحها.
هومی بابا: خب، منظورت از نمودها و سطحها چیست؟ دوست دارم در مورد آنها نظرت را بدانم. میشود این استدلال را کرد که فضای سرد و سخت صنعتی و سرمایهداری، در بعضی از قسمتهای اصلی جامعه، جای خودش را به تکنولوژیهای مجازی «ترم» داده است. اما این تکنولوژیها دوبعدی نیستند. درواقع، چنین تکنولوژیهایی میخواهند شخصانیت ۷ انسان را شکل بدهند و بازسازی کنند؛ میخواهند خود را به زور به زندگی خصوصی تحمیل کنند، و چه از نظر روانشناسی و چه سیاسی کاملا حرفهای و مؤثر عمل میکنند.
نظارت و قدرت که از راه تکنولوژیهای جدید اعمال میشوند معمولا با هم «آمیختگی» دارند: آنها نه تنها میخواهند بخشی از بدن و ذهن ما شوند و به تمایلاتمان طوری جهت بدهند «انگار که» از درون تولید شده چیزی که فوکو آن را «سوژهسازی» میخواند . بلکه میخواهند این را مطرح کنند که خود دنیای بیرونی هم یک جور تجسم تصویری است، و خودش نوعی واقعیت مجازی است که میتواند دستکاری شود «انگار که» به روی پرده نمایش است.
میترا تبریزیان: کل قضیه واقعیت مجازی این است که دو بعدی است ولی توهمی از سه بعد را ایجاد می کند.
برای دریافت مقاله روی گزینهی خرید کلیک کنید.