بخشی از متن:
چه اهمیت دارد ده عکس منتخب من چه باشد وچرا انتحاب آن ها این اندازه مشکل است
قضاوت دیگری
می دانم بسیاری ازعکس ها را از یاد برده ام. عکس هایی بوده اند که تاریخ عکاسی وام دار آن هاست ونیزعکاسانی که همه ازپی آن آمده اند. اما دوست داشتن را چه به این چیزها . امروزعاشق این شعری و فردا دل زده از آن. و چه زیباست این دوست داشتنٍ در لحظه درست مثل خود عکاسی. به هر حال امروزاین عکس ها مرا آرام می کنند و همین بس که دوستشان بدارم. می توانم چشمم را ببندم تا با بایار غرق خود شوم، با اوفلیا زیبایی و مرگ را همزمان تجربه کنم، با عکس اوکه نمی شناسمش زیبایی نیافتن و نشناختن را دریابم، می توانم به آینه ی ناصرالدینٍ عکاس خیره شوم و آینه ی ناصرالدین ِ شاه را که همه اش را در آن ریخته است بشکنم،می توانم سالی که زشت بود و سخت را یک سال بعد و سال ها بعد زیبا ببینم، تهران ندیده را با عکس های گلستان باور کنم ، با یک کلمه ی استودیو بر پرتره های استودیویی تلاش کنم تا چیزی از کلمه یا زبان بفهمم،و با و فرید لندر از تصویر و زبان بگریزم .
چه خوب که سر کلاس نیستم تا بخواهم چیزی را توضیح دهم یا آن را از تاریخ بگذرانم.
دلم می خواهد راحت و آرام بگویم امروز این ها را دوست دارم.هیپولایت بایار، مرد غرق شده، ۱۸۴۰
ویلیام هنری فاکس تالبوت، صحنه ای در یک کتاب خانه، ۱۸۴۴
جولیا مارگارت کمرون اوفلیا ۱۸۶۷
عکاس ناشناس بدون عنوان۱۸۶۰
واکراوانز پرتره های استودیویی ۱۹۳۶
فرید لندر و۱۹۷۹
امت گاوین همسرش
ابلاردو مورل، تصویراتاق تاریک منهنتن در اتاق ۱۹۹۶
گرهاردریختر بتی۱۹۹۱
ایران
ناصرالدین شاه، نوشته توی تالار آینه عکس انداخته شد که من هم پیدا هستم ۱۳۰۲
میناس پات گرهانیان بازگشت ارامنه ی مهاجرساکن فریدن اصفهان به زادگاهشان ارمنستان۱۳۲۵
مهران مهاجر روزنامه ها ۱۳۷۸
عبدا قاجار تعزیه خوانی تکیه دولت ۱۳۰۸
کاوه گلستان روسپی ۱۳۵۵
آنتوان سوریوگینزنی در حال کشیدن قلیان ۱۸۶۷-۱۹۲۰
احمد عالی پله ها
یحیی دهقانپور نقاشی قهوه خانه ای
بهمن جلالی هتلی در خرمشهر ۱۳۶۳
میرزا مهدی خان چهره نما بدون عنوان بدون تاریخ
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.