بخشی از متن:
برای اثبات نابسندگی شرح روانشناسانهی فعالیت عکاسی و اشاعهی آن، ابتدا باید ثابت کرد که شرح جامعهشناسانه میتواند این فعالیت و به عبارت دقیق تر تجهیزات و موضوعات برگزیدهاش، ریتم و فرصتهایاش، زیباییشناختی تلویحی و حتی تجربهی سوژههایاش معناهایی که در آن پنهان میدارند و پاسخهای مناسب روانشناسانهای را که از آن استخراج میکنند کاملاً توجیه کند.
شخص چارهای ندارد جز اینکه پیش از همه با شیوههای متعارفی که فعالیت عادی عکاسی را شکل میدهند مواجه شود. فعالیتهای کمی وجود دارند که کلیشهای بوده و از پراکندگی مقاصد فردی تابعیت میکنند. بیش از دوسوم عکاسان، محافظهکارانی هستند که هر از گاه در جشنهای خانوادگی یا گردهمآییهایی اجتماعی، یا در طول تعطیلات تابستانی، عکس میگیرند.از سوی دیگر اگر این نکته را در نظر بگیریم که بین حضور کودکان در خانواده و داشتن یک دوربین عکاسی رابطهای کاملاً نزدیکی وجود دارد. و اینکه دوربین عکاسی اغلب جزو اموال طبیعی خانواده است آنگاه معلوم میشود که عمل عکاسی غالباً فقط به خاطر کارکرد خانوادگیاش یا به بیان دقیقتر، به خاطر کارکردی که اعضاء خانواده به آن اطلاق میکنند صورت گرفته و تا مدتها ادامه مییابد. کارکرد مذکور همانا ثبت رسمی و جاودانه کردن بهترین لحظات زندگی خانواده است. بطور خلاصه تحکیم یکپارچگی اعضاء خانواده بواسطهی تأکید دوباره برداشتن این کارکرد و کارکرد برقراری اتحاد.
از آنجایی که عکس خانوادگی بخشی از آداب آئین خانوادگی است. که در آن خانواده هم سوژه و هم ابژه است. و بدین دلیل که مفهوم جشن را که اعضاء خانواده برای خود قائل است بیان کرده و تحکیم میبخشد. بنابراین نیاز به عکسها و عکس گرفتن با یکپارچهتر شدن اعضاء و ثبت شدن در لحظهی اوج یکپارچگی، بیشتر احساس میشود.