بخشی از متن:
سبک نه تنها شیوهی اجرای یک اثر هنری است. بلکه از آن وسیعتر، بیان فردیت، شخصیت و هویت هر انسان است.
سبک هنری هر کس به اندازه فردیت او میتواند شاخص یا غیر شاخص باشد اما در هر حال هر کس سبکی دارد. سبک فرد در نحوهی رفتار و گفتار و تفکر و احساس او و به طور کلی در ظاهر و باطن او منعکس میشود. انتخاب شیوهی لباس پوشیدن در شرایطی که حق و امکان انتخابی وجود داشته باشد نحوهی خودآرایی و ظاهر شدن هر فرد، سبک او را نمایش میدهد. زبان بدن نیز یکی از مهمترین عرصههای تجلیات سبک فردی است.
حالات کلی بدن، میمیک یا تقلیدهای صورت، ریتم یا ضرباهنگ حرکات دست و پا و بدن افراد و نحوهی حرکت و راه رفتن آنها، هم نشاندهندهی خصلتهای پایدار شخصیتی، هم بیان کارکرد لحظهای روان آنها است. شیوهی گفتار و زبان خاصی که فرد با آن سخن میگوید، نحوهی تأکید بر کلمات و اصوات، خندیدن و گریستن، روش نوشتار و دستخط عادی فرد نیز بخشی از شخصیت یا به عبارت دیگر جزیی از سبک او محسوب میشود.
گابریل بوشاتو مینویسد: یک خطشناس با مطالعهی نوشته یک فرد همان کاری را میکند که یک موسیقیدان با شنیدن آنچه که یک نوازنده مینوازد یعنی خصوصیات اخلاقی و سرشت او را تشخیص میدهد.
سوزان لنگر این مفهوم را تعمیم میدهد و از سبک احساسات عمومی نسلها سخن میگوید: هر نسلی سبک احساس خود را دارد. هرچند این سبکها با یکدیگر متفاوت و گاه متضادند. اما هیچ یک از آنها از نظر عاطفی واقعی و غیرصمیمانه نیستند. آنها عمدتاً ناخودآگاه و تحت تأثیر عوامل اجتماعی متعدد قرار دارند اما در هرحال توسط هنرمندان شکل میگیرند.