معرفی متن:
امر نو تاریخی دارد تاریخ به آن استمرار میبخشد به نحوی که آنچه به لحاظ تاریخی بعنوان این مفهوم در نظر گرفته میشود به چیزی بیش از نوعی خودتکراریِ نفسگیر شکل نمیدهد اما تاریخ علاوه بر این به معضلی خاص دامن میزند و آن معضل بیرونِ تاریخ history’s outsid یا دیگرِ تاریخ history’s other است این امر فضایی فراتر از استمرارِ امر جدید بعنوان تاریخ و بعنوان امر تاریخی را میگشاید.
نو هنوز با تکرار در پیوند است چون تکرار به جای اینکه غلبه کند صرفاً دستکاری شده است فهم شروط دستکاری از دل تلاشی سر برمیآورد که این پیوند را روشن میکند لیکن معضل پیشاوری ما مربوط میشود به پیامدهای آرایش مجدد این امر و استفاده از آن به شیوهای نو به طور خلاصه این آرایش مجدد برابر است با حرکت نو از چارچوب تاریخی که در آن بعنوان شاخصی زمانی عمل میکند به قلمرو تفسیر به محض اینکه این حرکت به انجام میرسد پیامد فوری آن این است که صورتبندیِ دوباره زمان را ضروری میسازد.
زمان تاریخی محوریت خویش را به زمان تفسیر واگذار میکند این صورتبندیِ دوباره مربوط میشود به آن چیزی که زمانمندی امر نو نامیده میشود زمان در اینجا اگر حرکت از استمرار به تفسیر فرض باشد دیگر نه برحسب اصطلاحات تاریخی قابل بیان است نه بر حسب اصطلاحات زمانی به عبارت دیگر برحسب تواریخ یا دورهها زمان و این امردر درون واقعیت خود تفسیر به عناصری غیرقابل حذف شکل میدهند و یا آنها را دربر میگیرندمیتوان دید که این امر بعنوان بخشی از تفسیر پیشاپیش در درون شماری از پیکربندیهای از پیش تعیین شده تجسم مییابد.