بخشی از متن:
یکی از اصلی ترین مسائلی که در هر گونه تلاش برای پرداختن به مشکل هویت یهودی رخ مینماید مربوط می شود به ارتباط میان این هویت و تاریخ یهودستیزی آیا هویت یهودی هویتی است که براساس همان تاریخ به یهودیت و بنابراین به قوم یهود بخشیده شده است یا اینکه نوعی تصور ایجابی affirmative وجود دارد که میکوشد بر حکم تاریخی و مستمر یهودستیزی غلبه کند.
برای این پرسش پاسخ یزدانشناسانه و سرراستی وجود دارد. اما این پاسخ بالاجبار حتی ارتباط دیالکتیکی با یهودستیزی را نادیده می گیرد بنابراین قادر نیست با واقعیت معاصر این مشکل رو در رو شود. در درون این دو گانگی ظاهری راهی توسط یکی از برجستهترین نمونههای تفکر مسیحی در باب یهودیت، پدید آمده است و آن تصویر تمثیلی کنیسه است.
این تصویر منطقی را به نمایش می گذارد که بر حسب آن پرسش از هویت یهود بر اساس مسیحیت پاسخ داده می شود اهمیت این تصویر نیز به همین خاطر است البته این پاسخ به طور کامل با یهودستیزی در ارتباط است دقیقا براساس همین چارچوب هویت بخشی است که باید مشغله ذهنی کیتای را مد نظر قرار داد چارچوبی که برحسب منطق کنیسه سازمان می یابد به علاوه این چارچوب راهی را برای سنجش برخی از نوشته های انتقادی که پیرامون نقاشی های رون کیتای وجود دارد در اختیارمان می گذارد همینطور پیرامون آن نقاشی هایی که به یهودیان مربوط می شود. این چارچوب همچنین نشان می دهد که پرسشی از هویت در آثار رون کیتای تمایل وسیعتری را شامل می شود.
لیکن پیش از هر گونه خدمت در باب تصویر کنیسه لازم است به طرح منطقی بپردازیم طرحی که این تصویر براساس آن بیان می شود در مورد مهم از پی ریزی این منطق را می توان در توصیفات اگوستین قدیس از قوم یهود یافت یهودیان به دلیل اینکه گمان می کنند با کوششهای شخصی خود همه مناسک شایسته را انجام می دهند در سد و مانعی از رسوایی گرفتار آمده اند از فیض مسیح بیخبرند. چون قانونی را پذیرفته اند که آنها را گناهکار معرفی می کند ولی از گناه تبرئهشان نمی کند.آنان مانند نجاران کشتی نوح اند که کشتی را می سازند ولی خود در توفان هلاک می شوند یا مانند سنگچینهایی که راه را نشان می دهند اما خود قادر نیستند آن راه را طی کنند. یا مانند مرد کوری که با فانوس راه را به دیگران نشان می دهد اما خود آن را نمی بیند.
.