بخشی از متن:
در برابر موجهای فزاینده هنر پیشتاز دهه ۶۰ و ۷۰ و دستاوردهای روزآمد آن که غالباً درهم تنیده با تکنولوژی زمانه فرمها و واسطههای جدیدی را برای هنر ارائه مینمود هنرمندانی بودند که رها از تنگناهای آن جریانات پیشرو و آسوده از جاذبههای جنبشهای پرهیاهو به اعماق نامکشوف نقاشی سنتی میاندیشیدند.بوم و سه پایه در عین حال محتوا و مفاهیم انسانی را در نظر میگرفتند بار دیگر نقاش همچون گذشته محور جدل و تأثیرات عمیق قرار گرفت باز انگیزه خلق اثر مضامین انسانی شد این در عین حال واکنشی بود در برابر تولید انبوه آثار هنری و تکثر و تکرار مکانیکی و بیحد و معیار نقاشی فرمالیستی آثاری که کسالت ناشی از آن کسانی را در آنزمان بر آن داشت تا مرگ نقاشی را اعلام کنند.
رون کیتای علاوه بر گردآوری آثار نمایشگاه اولینبار اصطلاح مکتب لندن را در مقالهای در کاتالوگ این نمایشگاه تثبیت کرد این اصطلاحی بود برای توصیف نقاشانی که وجه مشترکشان تأکید بروند نقاشانه خلق اثر بود روندی که بعنوان بخشی از بیان تصویری و گسترش محتوا و تأثرات حسی روانشناختی اثر با اتکاء بر فرمهای فیگوراتیو است.
حضور نقاشانی چون بیکن فروید اوئربخ و هاکنی و شاخص دیگر تأییدی بر اهمیت این گرایش در نقاشی انگلیس بود پیامدهای مؤثر آثار این نقاشان بر هنر و هنرمندان بعد از خود چشمگیر بود ضمن آنکه هوشمندیهای هنرمندان و صاحبنظرانی چون رون کیتای را در احساس نیاز به چرخش به سوی مفاهیم انسانی در هنر آن روز را برجستهتر مینماید در بیان شاخصههای هنر رون کیتای باید به ترکیب خاص عناصر آثار او اشاره کرد. این عناصر برآمده از پارهها و قطعاتی پازل گونه است.