بخشی از متن:
در آغاز قرن بیستم، پوشاک راه خود را به دنیای عکاسی باز کرد. هدف آن بود که با نمایش آن در دنیایی آرمانی شده، که به مدد رسانهی عکاسی خلق شده بود، به فروش هرچه مؤثرتر آن کمک شود. این عکاسی به اصطلاح [مد]، خیالی جمعی را پدید آورد که در بنیادیترین لایههایش متکی به شیوهی نگاه اکثریت جامعه به نقش زنان بود. این دنیای خیالی برساخته از افسون و زیبایی، تجربههای به تازهی زیبایی شناختی و گرایشهای عکاسانهی گذرایی را به دنبال داشت که ترفندهای بصری (نوری) و ارجاعات سبک شناختی وام گرفته از رپرتاژ، رئالیسم، و سوررئالیسم را به خدمت میگرفت.
عکاسی مد (به متن عکاسی مد به قلم آناندی رامامورتی مراجعه شود)، هنگامی که در بافتار و چارچوب کلی عکاسی به آن نگاه شود، پیش و بیش از همه، پاسخی به قصد انجام سفارش یک تصویر خاص است تا نوعی کنش انتخابی آزاد از سوی عکاس. هدف عکاس، خلق تصویری است که به فروش تکهای لباس، با نمایش آن در بهترین نورپردازی، کمک خواهد کرد. به این منظور، عکاسی مد ناگزیر بوده است که زبان و دستور زبان بصری خاص خود را، به تعبیر رولان بارت، از «تصویر – لباس» شکل دهد. بارت در مطالعهی تحلیلیاش دربارهی [نظام مد]، اظهار میکند که [این زن است که] در این نظام [برجسته شده و به تصویر کشیده می شود، نه لباس]. تمام طول تاریخ عکاسی مد شاهد تکرار این پرسش بوده است که پوشاک چگونه باید تصویر و عرضه شود، و پیرامون خود این ایده، همواره تصویر ناپایدار، انتزاعی، و خیالین بدن زنانه، سرگردان بوده است. از سوی دیگر، بدن مردانه حتى تا همین اواخر، با یک شکلی و همسانی پوشاک مردانه، به بند کشیده شده بوده است.
در خلال امپراتوری دوم، رمزگان پوشاک از قیود قبلی رَست و انواع تازهای از رفتارهای اجتماعی بروز پیدا کرد. در این زمان بود که پدیدهی طراحان بزرگ لباس، ظاهر شد. زمانی که چارلز ورث، بین سالهای (۱۸۵۸-۱۸۵۷)، مدخانهی خود را در پاریس افتتاح کرد، به طراح لباس شأنی هم پایهی هنرمند بخشید. او برای نمایش لباسهایش، نه فقط از مانکنهای مصنوعی، که پیشتر هم جامههایش را بر آنها میپوشاند، استفاده کرد، بلکه مدلهای زندهی انسانی را هم به خدمت گرفت.
عکاسی مد، که متأثر از تمایزات اجتماعی و فرهنگی، و متکی به اولین محصولات یک رسانهی جمعی بود – درست مانند ورزش و سینما – بدل به سوژهای با ظاهری عامهپسند شد. افزون بر این، همین عوامل، اغلب در عین نوعی زمینهسازی اجتماعی برای عکاسی مد، به مثابه چارچوبی برای رشد و تحول آن هم عمل کردهاند. عکاسی به مثابه جلوهی قابل رؤیتی از فردیت، تصویری از زنانگی را به نمایش میگذارد که در آن واحد، هم جسمانی است و هم نمادین. در حالی که مجلات با پخش عمومی گستردهشان اطمینان خاطر میبخشند، عکاسی مد تأثیر عمیق و عظیمی بر روی دنیای خیالی داشته است، تا به آنجا که واقعیات تجاری و فنی صنعت پوشاک، تقریباٌ غرق در خیال ناب شده اند. …