دوروتی بوم

بخشی از متن:

نگاه خیره ی پسرک خود را به بیننده تحمیل کرده و او را وادار می کند که بار دیگر به عکسی که ویلیام کلین در سال ۱۹۵۴ از کودکی سیاه پوست در نیویورک انداخته، نگاه کند چرا این تصویر قدرت جلب توجه کردن را دارد در کودکی که آرام در آنجا نشسته کمی هیجان وجود دارد و تصویر نیز حس ترحم یا احساسات شدید این چنینی ای را القاء نمی کند با این وجود حس شدیدی از تحرک و انرژی از سمت پیش زمینه ی شلوغ تصویر به سوی کودکی که نشسته می آید. به نظر می رسد کودک و آنچه که از اندام نوجوانی که در کنارش ایستاده می بینیم به راحتی در پیش زمینه ی شلوغ و آگهی های تبلیغاتی درخشان جا گرفته اند از نظر من این اشخاص آمده اند که بگویند: ما اینجا هستیم و به اینجا تعلق داریم.
ویلیام کلین هم عکاس است و هم فیلم بردار تصاویر ساکن او بر پایه ی بینشی فیلم سازانه عکاسی شده اند تصویری که من انتخاب کردم در کتاب شناخته شده ای به نام نیویورک ۲ آمده که در حال حاضر چاپ نمی شود این کتاب به وسیله ی مجله ی عکاسی چاپ می شد و بعد در سال ۱۹۶۵ زمانی که از اواسط دهه ی پنجاه توسط نورمن هال به مدت ده سال ویرایش یافت در اُلد بیلی لندن چاپ شد هال سپس ویراستار تصاویر تایمز شد و کمی بعد از آن که بازنشسته شد فوت کرد. کلین به من گفت که اگر نورمن هال نبود نیویورک چاپ نمی شد درک عمیق نورمن از عکس خوب و توانایی فوق العاده اش در پیشبرد آثار خلاق و اصیل بسیار نقش داشتند بسیاری از عکاسان بزرگ جهان به دِینی که در قِبال او داشتند اعتراف کرده اند.
ماکت کتاب توسط خود ویلیام کلین طراحی شد و عنوان کاملش این بود
زندگی خوب است و برای شما
در نیویورک خوب است
ویلیام کلین ترانس ویتنِس رِوِلز

بنابراین عنوان کتاب وعده ی عکس های استثنایی ای را می دهد و خود کتاب به راستی به این وعده وفادار بوده است ما با برخوردی تکان دهنده کنایه هجو و طنزی مواجهیم که با تیزهوشانه ترین مشاهدات پیوند خورده اند در اواسط دهه ی پنجاه من عکاس حرفه ای نسلِ کلین بودم و در کالج آموزش دیده بودم کلین که همزمان عکاسی خود آموخته فیلم ساز نقاش و نویسنده بود باعث شد آنچه را که من تا آن زمان عکس خوب می دانستم، مجددا ارزیابی کنم او برای رسیدن به صداقت مورد نظرش در تصویر همه ی قوانین و قراردادها را زیر پا می گذارد کلین تصاویر را تار دانه دانه و پُر کنتراست کرده و از پرسپکتیوهای کم و بُرش های غیر عادی استفاده می کند نظر نورمن هال در مورد کلین که در سال ۱۹۶۱ در کتاب سال عکاسی چاپ شد، در ذیل آمده است
زمانی که ویلیام کلین بعد از سالها زندگی در اروپا به وطن اصلی اش نیویورک بازگشت دوربین بسیار کوچکی را برگزید تا آنچه را که در موردش می اندیشید بگوید قبل از کلین هیچ چیز مانند آثار او در دنیای عکاسی به وجود نیامده بود دید او تشویش آور بود و آنچه را که می دید به روشی تنش زا تمسخر آمیز و فوق العاده واقعی ثبت می کرد زمانی که کتاب نیویورک اش به بازار آمد توجه عکاسان از هر جای دنیا را به خود جلب کرد. با این که نظرات آنها در مورد کتاب متفاوت بود با یک چیز کاملاً موافق بودند این که نمی توان کلین را نادیده گرفت.
ویلیام کلین در کتاب نیویورک تصاویر خود را در یازده بخش می گنجانَد و عنوان های کوتاهی مانند دکور، رژه، تفنگ، و امثال این ها را برایشان در نظر می گیرد تصویر پسر بچه ای که من انتخاب کردم اولین عکسی بود که در بخشی به نام رویا آمده بود کلین در این عکس به قدرت جادویی لحظه این اجازه را داده که کار خود را بکند و این بدین معنی ست که لحظه در این عکس بسیار مهم می باشد برای اینکه به تأثیر واقعی این عکس پی ببرید بهتر است به جای دیدن کپی عکس ها در کتاب پرینت اصلی آن ها که در نمایشگاه اخیر در معرض نمایش قرار گرفته را ببینید با این که تصاویر سیاه و سفیدند کلین آنها را با رنگ مایه ای گرم چاپ کرده و از سایه روشن های زیبایی در آن ها استفاده کرده که همین، به آنها حسّ حیات بخشیده ست.
زمانی که همراه با عکاسان بزرگ به این تصاویر نگاه می کنیم نه تنها در مورد محتوای آنها می آموزیم بلکه حسّ امید و ناامیدی آن ها را نیز به خوبی احساس و درک می کنیم تصویر نه تنها آگاه می کند بلکه سئوال بر می انگیزَد.

 

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول