
بخشی از مقاله:
در گفتوگوی ایمان افسریان و آیدین آغداشلو بر اهمیت تاریخ هنر از دیدگاه آیدین آغداشلو تمرکز شده است در ادامه، گزیدهای از این مصاحبه را خواهیم خواند:
انهدام و نابودی در آثار آیدین آغداشلو نوعی انهدام تمیز و لوکس تلقی میشود و ما میتوانیم تفاوت این نوع از انهدام را با سایر آثار هنرمندانی مثل فرانسیس بیکن ببینیم؛ در این گفتوگو آیدین آغداشلو در برابر این اظهار نظر بدون علاقه به گندهگویی بیان می کند که:« هر اثر هنری را حاصل دیالوگی بین هنرمند و جهان میدانم و معتقدم حاصل این دیالوگ هم بر کل جهان و هم بر کل تاریخ نظر دارد: تاریخ برای من خیلی مهم است؛ اگر تاریخ را از نگاه هنرمند متعهد معاصر بگیریم چه باقی میماند؟ شما تاریخ را از کتاب «کاپیتال» مارکس بگیرید، ببینید چه میماند. موضوع من تاریخ است و موضع من تاریخ است. ببخشید این اولین بار است که در مورد خودم صحبت میکنم!»
آیدین آغداشلو در پی نظر خود مبنی بر عدم اعتقاد یا نداشتن اعتقاد زیاد خود به آموزههای قدیم میگوید:« فقط میتوانم بگویم که در سالهای آغازین تدریس، شاید من جوانتر و پر نیروتر بودم و خودم در جست و جوی پاسخ مسائل مختلفی که آنها را با بچهها در میان میگذاشتم، بچه ها پر از سوال بودند؛ تازه انقلاب شده بود و بصورت کلی تصور ما این بود که باید کاری کنیم که به بهبود جهان بینجامد. آدمها دنبال این بودند که ببینند کجا ایستادهاند و چه کار میتوانند بکنند. حیف که این تصور آرام آرام فروکش کرده. آرمانخواهی و جوشش و امید بسیار موثر است. نه اینکه نسل جوان را مقصر بدانم؛ در تصور عمومی اصلِ «بقا به هر قیمتی» عمده شده است و آن بحرانهایی که از آن حرف زدم تاثیر خود را بر نسل جوان گذاشته است و در مورد خود من هم بیتاثیر نبوده است. البته من هیچوقت نتوانستم پول را به عنوان یک ارزش نزد خودم رسمیت دهم. ولی وقتی سنم بالاتر رفت و بارها و بارها در معرض حذف شدن قرار گرفتم و ناچار شدم دائم در گذر زمان عذرخواه گناهان ناکرده باشم یا فُرجه و فرصتی دوباره برای تبدیل فضای عبوس به فضایی مهربان و لبخند بطلبم، تمام این ها تاثیر بسیار بسیار کاهنده بر من داشت. خسته شدم. تعداد شاگردان فعلی هم کم نیست اما اینها بیشتر انفرادی کار میکنند. آنها که در ابتدا آمده بودند بیشتر با هم کار میکردند و دوستی میکردند و نمایشگاه را با هم میرفتند. در نتیجه اکنون از آن تعامل گروهی خبری نیست. »