نصرالله کسرائیان هرمزگان/بندر لنگه

حواشی زندگی، انسان‌ها را متفاوت می‌کند / گفت‌وگو با نصرالله کسرائیان

 

بخشی از گفت‌وگو:

تورج حمیدیان: سالها شما تمامی ساعت‌های بیداری‌تان را به عکاسی می‌پرداختید یا به نوعی کاری را انجام می‌دادید که در ارتباط با عکاسی‌تان بود. اعم از تاریکخانه و سفر و … ولی یکی دو سال قبل که شما را در یک نمایشگاه دیدم، ضمن صحبت‌هایتان گفتید «که الآن دیگر عکس نمی‌گیرم… و دیگر آن «ویر» سابق را برای عکاسی کردن ندارم». هنوز هم وضع همانطور است؟

نصرالله کسرائیان: بله هنوز هم عکاسی نمی‌کنم. نه به این خاطر که «حرف مرد یکی است ، بلکه به این خاطر که دیگر آن «شوق » را ندارم. من آدمی هستم که با انگیزه‌هایم کار و زندگی می‌کنم. وقتی اعتقادم نسبت به چیزی سست می‌شود یا انگیزه‌ام را از دست می‌دهم، دیگر به هیچ قیمتی حاضر نیستم آن کار را ادامه دهم. زمانی که عکاسی می‌کردم، تصورم این بود که کاری که می‌کنم بسیار مهم است و حتما وظیفه دارم که آن را به جایی برسانم و نصفه نیمه رهایش نکنم. الآن می‌بینم عکاسی نه آنقدرها که فکر می‌کردم اهمیت داشته و نه اعتقاد دارم که اصولا این ماجرا به «جایی» ختم می‌شود. چون هیچ چیزی پایان و انتهایی ندارد. کل زندگی و از جمله عکاسی – یک جریان بی‌انتهاست.

تورج حمیدیان: حجم عظیمی عکس و تحقیق تصویری از آن دوره فعال و با انگیزه شما باقی مانده که کم هم نیست و به صور مختلف بارها به چاپ رسیده. الآن اگر برگردید به این راه آمده نگاه کنید، کلیت آن را چگونه می‌بینید؟ آیا اصلا آن را در یک هیأت کلی نگاه می‌کنید؟

نصرالله کسرائیان: چون وقتی عکاسی را به طور جدی شروع کردم خیلی کم سن و سال نبودم، می‌توانم بگویم که طرح نسبتا مشخصی از آنچه که می‌خواستم انجام بدهم در ذهن داشتم. انگیزه اولیه‌ای که داشتیم (من و همسرم) این بود که بتوانیم شناسنامه‌ای برای جایی که در آن زندگی می‌کنیم فراهم کنیم. البته وقتی کار را شروع کردیم فهمیدیم دامنه آن بسیار گسترده تر از آنی است که فکرش را می‌کردیم. با اینهمه با امکانات محدود و صرفاً شخصی کار را شروع کردیم و گفتیم تا هر جا که توانش را داشته باشیم آن را پیش می‌بریم. کتاب «سرزمین ما ایران » با این پیش طرح دقیق تهیه شد که ویژگی‌های کم و بیش پایدار جامعه ایرانی را معرفی کند نه اتفاقات گذرا را. کتاب در همان سال‌هایی در دست تألیف بود که ایران درگیر جنگی بسیار تأثیر گذار بود. در حالی که عکاسان دیگر عمدتاً مشغول عکاسی از جنگ بودند. خوشبختانه برای عکاسی از جنگ به من اجازه نمی‌دادند -ما تصمیم گرفتیم که کتابمان به عرصه‌های دیگر هستی این سرزمین بپردازد. تصویری از منظر «مردم شناسی فرهنگی». البته گرایش من به این شکل از عکاسی، برآیند و ملتقای شرایط اجتماعی و موقعیت شخصی و گرایش ذهنی‌ام بود.

شهریار توکلی: به رغم علایق اجتماعی و سیاسی‌ای که داشته‌اید به نظر می‌رسد هیچگاه به طور جدی درگیر عکاسی اجتماعی و عکاسی‌ای که مدعی ایجاد تغییرات مؤثر در جامعه است، نشدید.

نصرالله کسرائیان: دلم می‌خواهد اجازه بدهید در مورد عکاسی‌ای که مدعی ایجاد تغییرات مؤثر در جامعه است زیاد مبالغه نکنیم. اینطور اظهار نظرها بیشتر مرا یاد داستان دماغ کلئوپاترا و حمله سزار می‌اندازد. تغییرات جدی اجتماعی نتیجه عملکرد عوامل متعدد و بسیار پیچیده تاریخی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی فرهنگی و … است. عکس یا عکاسی هم ممکن است در شرایطی که همه این عوامل نقش خود را بازی کرده باشند تأثیر معینی بگذارد. به همین آخرین اتفاقی که در لبنان افتاد نگاه کنید؛ …

 

سبد خرید ۰ محصول