این فصل با حمایت و مسئولیت مجموعهداران منتشر میشود و فضایی است برای ثبت و نمایش آثار ارزنده مجموعهداران خصوصی. با این امید که آثار برجسته تاریخ هنر معاصرمان در معرض دید هنرجویان و هنردوستان قرار گیرد. ورود به این بخش برای مجموعهداران و صاحبان آثار آزاد است. حرفه: هنرمند دخل و تصرفی در مطالب ندارد.
هوشنگ پزشکنیا
هوشنگ پزشکنیا یکی ازمهمترین آغازگران نقاشی نوین معاصراست نجف دریابندری دربارهی او می نویسد: «… به دونوع هنر «فرمالیستی» و «انسانی» قائل بود. و خودش را یک هنرمند انسانی میدانست. طبیعت روستایی ایران و چهرهی خسته و سوختهی روستائیان ایران را دوست داشت و در آنها نوعی نجابت وغرور میدید که با تلاش زیاد میخواست درکارهایش منعکس کند… وقتی که پزشک نیا از پوستهی ایسمها بیرون آمد، درواقع خودش را یافته بود.
چنان که ضربهی دست قوی و خشن او غیرقابل اشتباه بود. پزشکنیا به این ضربهی دست که همیشه به نحوی زیبا زشت مینمود میبالید.» او درطراحیهای رنگیاش، به رنگ آن قدر توجه نمیکند که نسبت به خط دقت دارد و از رنگ تنها برای استحکام خطوط استفاده میکند. او که بهحق پیشگام هنرجدید در ایران بود جدا از جریان پیش روندهی این هنر، بر اثر شرایط نامساعد ، انزوایی را برگزید که اورا درخود بلعید.
سونیا بالاسانیان
سونیا بالاسانیان از دهی هفتاد به هنرچیدمان و ویدئو آرت روی آورد. نمایش زنان در آثار او در عین حفظ واقعیت صوری و نمایشی، حاوی اعتراضی اجتماعی بوده است. پس ازکولاژ نقاشی و خوشنویسی و آثار قدیمی ایران در دهی شصت، اکنون به بیان سادهتر افکار خود رسیده است. ریتم و هارمونی در تابلو موضوع اصلی کارهای بالاسانیان است او اگرچه رنگ را درست و به جا در تابلو به کار میگیرد اما رنگ تنها زمینهای تلقی میشود که وی بتواند ضرباهنگ خطوط و تابشها را ماهرانه ترسیم کند.
او خراشهای تکرارشوندهی خود را با ظرافت و دقت بسیار کنار هم نهاده است. خراشهایی که در حقیقت واحدهای اصلی سازندهی تابلوها هستند. ظرافت و شعری که در تکرار بینهایت این واحدهای کوچک وجود دارد. انسان را به یاد منظرهی رگبارتندی میاندازد که بر مزرعه ای میبارد. گاه توفیدن تندبادی به موجش میاندازد. گاه آرامش موقت قطرههایش را سنگینتر و دورتر از هم میکند.
ابوالقاسم سعیدی
ابوالقاسم سعیدی یک روایتگراست، روایتی به زبان و بیان نقاشی، نه از نوع روایت ادبی/ اجتماعی تحمیل شده بدین رسانه. روایتهای رنگین سعیدی بیشتر از دل طبیعت پرنور ایران میآید، طبیعت در ایجاز و تجرید مداوم، تبدیل به نشانه میشود و این نشانه در بازی خطوط و رنگها هم نمایانگر طبیعت است هم نشانگر ارتباطات تجسمی که بین نقشمایهها جریان دارد.
او از دیرباز درخت را به عنوان موضوع اصلی کارش برگزیده که میداند دراسطوره و تخیل بشری، درخت شباهتهایی با آدمی دارد از نظر زایش و رویش و بالندگی و ثمربخشی و فروکاهندگی و غیبت. در ترکیببندی نهایی تابلوها، بخشی از درخت را به عنوان نمونهای از باغایرانی، یا عامتر بستان این جهان شاعرانه ترسیم کرده، که نشان از شادخویی و زیبااندیشی او دارد و ارتباط هنری او را با تاریخهنر میهنش، با مینیاتورها و نقشکاشی و فرش و اسلیمیها و دوایر پرانحنای طاقها وگردش هزارهها استوار میکند.
بهجت صدر
بهجت صدر از نوجوانی عاشق طبیعت ایران بوده و طبیعت را آن گونه که دیده نقاشی کرده، این دریافت او از ذات طبیعت ایران است. از نورها و رنگها و ریتمها و ترکیببندیهایی که درطبیعت دیده است. او فقط کوشیده آن ازدحام را خلاصه کند و گوهرش را نشان دهد. کارهای او غالبا حرکتی خلاقانه بین فیگور و انتزاع کامل است. کمتر کاری از او منحصرا نمایش بازی رنگ با حرکت و نور انتزاعی است. وفاداری به فیگور، مرزی است که او در کارهای آبسترهاش از آن فراتر نمیرود. در نهایت او آن چه را توازون و تناسب اجزاء در یک ترکیب بندی کامل مینامند پی میگیرد تا اثری شهودی را آگاهانه به اثری سنجیده نزدیک کند.
مهدی سحابی
مهدی سحابی از آرمانگرایی به ادراک وقت زمانمند رسیده است. آرمانگرایی به آیندهای دور نگران است و سحابی زیبایی و اخلاق و کار هنری را در زمان گذرای اکنون مهم و موثر میدید. زیبایی زندگی روزانه را دریافته و ستایش میکرد. در پی آن نیست که پیام مهمی بدهد. از نظر او هر چیز در اطوار گوناگونش حاوی نوعی زیبایی است و به شرطی که دانا و بینای آن باشی.
او معتقد است که هنرمند مویهگر زیباییهای از دست رفته نیست بلکه توجهدهنده به زیبایی از دست رفتنی است. وی با اختلاط مواد متفاوت (که درکوالژ مرسوم است) حداکثر آزادی را برای خلق فضاهای ذهنی طلب میکند. او تلاش میکند به رغم دلبستگیاش به روایتگری در عالم تجسمی به روزآمدهای این رسانه آگاهی یابد و به خلوص موجودیت آن وفاداری نشان دهد و از قصهگویی در این رسانه تا حد ممکن پرهیز کند.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.