ماکس ارنست و هانس آرپ کولاژ-۱۹۲۰ max ernst and hans arp

جستاری در سیر تاریخی فتومونتاژ / حسن خوبدل

 

معرفی مقاله:

حسن خوبدل در این نوشته به شکلی فشرده، شناختی موجز از فتومونتاژ ارائه داده است. برای این کار، نخست به‌برداشت‌ها و تعاریف مختلف از آن پرداخته، پیشینه‌ی تاریخی و چگونگی شکل‌گیری و رشد آن و دلایل مختلف برآمدنش بررسی شده، و سپس به برهه‌های مختلف ظهور و اهمیت آن نظر شده است.

.

پیشنهاد مطالعه: مقاله‌ی «فتومونتاژ در عصر رسانه‌های دیجیتال» رضا نیازی

.

بخشی از مقاله:

اصطلاحات بسیاری که برای تعریف و توصیف فتومونتاژ و آثار مشابه و هم‌خانواده‌ی آن، ارائه شده، حاکی از تنوع رویکردها در قبال آن است. حتی اجماع کلی بر معنای آن وجود نداشته، بر سر تاریخ ساخت نخستین فتومونتاژها نیز بحث فراوان است. کولاژ، یکی از نزدیک‌ترین فرم‌های اجرایی به آن، بسیاری از مواقع به اشتباه، با آن یکی تلقی می‌شود. اشکال و کارکردهای گوناگونی که فتومونتاژ در طول سال‌های مختلف به خود گرفته بر این تنوع تعاریف می‌افزاید.

در تعریف فتومونتاژ و تمایزش با کولاژ، آمده است که «مونتاژ به معنای ترکیب تصاویر حاصل از دوربین عکاسی، بر روی فیلم یا کاغذ حساس، در تاریکخانه، و کولاژ (برگرفته از واژه‌ی فرانسوی collar، به معنای چسباندن) به ترکیب مجدد مواد تصویری ـ که از قبل موجود بوده‌اند ـ و چسباندن آنها بر روی سطح غیرحساس گفته می‌شود، در صورت تمایل می‌توان از کل ترکیب به دست آمده عکسی گرفته و آن را به عنوان کار نهایی ارائه کرد.» ژیل مورا، زیر مدخل فتومونتاژ می‌گوید: «مونتاژ برگرفته از واژه فرانسوی montor، به معنای سرِهم‌کردن است، فتومونتاژ، جدا کردن نگاتیوها، یا عکس‌ها از منابع مختلف (قدیمی یا جدید) و سرِهم‌کردن دوباره‌ی آنهاست، به شکلی که دیگر ربطی به کارکرد اولیه‌شان نداشته باشند، از نتیجه‌ی نهایی عکسی گرفته می‌شود تا از آن نسخه‌ای یکنواخت به دست‌آید.»، او اضافه می‌کند که می‌توان رنگ و متن نیز به این ترکیب‌ها افزود و در نهایت پا را از دامنه‌ی عکاسی فراتر گذاشته، می‌گوید: «این اصطلاح، نه فقط در عکاسی، بلکه در ادبیات و سینما هم مصداق دارد؛ در آثار نویسندگانی چون آلفرد دوبلین، جان دوس پاسوس و فیلمسازانی چون آیزنشتاین … نیز با این تکنیک روبرو هستیم.» و در مورد کولاژ چنین توضیح می‌دهد: «در کولاژ، عکس‌ها به همراه موادی غیر از عکس ـ کاغذ، پارچه و … ـ بر روی سطحی غیرحساس چسبانده شده و با هم ترکیب می‌شوند.»، او پیکاسو را مبدع این تکنیک دانسته، بر این نکته تأکید می‌کند که از وجوه بارز کولاژ این است که در آن، هویت مستقل هر قطعه، در ترکیب نهایی حفظ می‌شود (گاه به این ترکیب فتوکولاژ نیز گفته می‌شود). سارکوفسکی علاوه بر اینها، نوردهی‌های چندباره بر روی یک سطح حساس را هم زیر تعریف فتومونتاژ می‌آورد: « نوع دیگری از فتومونتاژ، که نه مستلزم ترکیب تکنیک‌هاست و نه افزودن متن نوشتاری به تصویر، نوردهی‌های چندباره است، که در آن با ثبت لحظات جداگانه بر روی یک سطح حساس، خودِ زمان از نو شکل می‌گیرد.» با اینکه بافت و ظاهر فتومونتاژ ، شبیه کولاژ است، تمایلی به خلق اثری یکّه ندارد؛ از محصول نهایی، معمولاً عکسی تهیه می‌شود تا بتوان آن را در نسخه‌های متعدد تکثیر کرد.

در «تاریخ فرهنگی عکاسی»، آمده است که «واژه‌ی مونتاژ ریشه‌های مختلفی دارد، و در عرصه‌های مختلف، معناهای متفاوتی به خود می‌گیرد، مثلاً در فیلم صامت، منظور از آن توالی سریع تصاویری است که بر تغییر زمان و یا ایده‌ها دلالت دارد،…»، رائول هاوسمان، دادائیست برلینی، در توضیح دلیل نامگذاری این رویکرد، می‌گوید: «گروه بر اصطلاح  فتومونتاژ به توافق رسید، چون نفرت ما را به «هنرمند» قلمداد شدن نشان می‌داد، ما دوست داشتیم به چشم «مهندس» به ما نگاه شود، چون ما این تصاویر را می‌ساختیم، آنها را سرِهم می‌کردیم… .» و گُستاو کلاتسیس، فتومونتاژکارِ برجسته روسی در توضیح آن می‌گوید: «واژه فتومونتاژ، حاصل فرهنگ صنعتی است و همان معانی را با خود حمل می‌کند، مثل مونتاژ ماشین‌ها، مونتاژ توربین‌ها… .» مونتاژ عکاسانه، پیرو اصول اساسی کولاژ است، با این تفاوت که در آن، اثر تکمیل‌شده مجدداً عکسبرداری می‌شود، تا تصویر نهایی به شکل یک عکس درآید، به این ترتیب، این قطعات اولیه، دیگر چیزهایی مجزا دیده نشده و اثر، وحدت کلی‌ای می‌یابد.

سبد خرید ۰ محصول