بخشی از متن:
ژرژ هاگنت درباره لوتره آمون از سوررئالیستهای اولیهی فرانسوی گفته است سهم او بیشتر عقلانی و اخلاقی بود تا صوری. تعبیری که دربارهی رونکیتای هم صادق است.
البته اشاره به این مطلب به معنی دستکم گرفتن دستآوردهای صوریformal رون کیتای در عرصهی نقاشی نیست بلکه به معنی تصدیق استفاده رون کیتای از محتوا و موضوع جنبههای توضیحی و تمثالی illustrational تصویرسازی است که او را در میان رهبران فیگوراتیوهای طغیانگر قرار میدهد.
در این آثار توضیحی و تمثالی است که نگاه خاص و غیر معمول او به دوران معماگون و فرسوده و نخنمایی که در آن زندگی میکنیم پدیدار میشود. هیچ هنرمندی حتی پیکاسو تا بدین حد در انتقال بافت اجتماعی قرن خشن و آشفته ما موفق نبوده است بهترین آثار او روایت رویدادهای خاص مانند آفرینش فضای فاجعهای اجتماعی نیستند. این آثار تجسم زندگی بشریاند او علیرغم علاقهای که به مطایبه رندانه irony داشت هرگز مانند داداییستها سعی در خوار شمردن هنر نداشت او از آغاز درصدد تقویت و حمایت از هنر به عنوان ابزاری مدنی برای اصلاح یا حداقل به عنوان پرتویی جهت روشن ساختن زوایای ذهن تاریک انسان معاصر بود موضوعات او همواره مربوط به شهر urban هستند. رون کیتای همواره عشقی بودلری به شهر داشت یک تماشاگر و شاهد شهر تاریخ شهر اساطیری او میان اواخر دههی بیست تا اوایل دهه چهل است، دوران ظهور جنایتهای نازیها حتی در کارهای متأخر او این فضای سهمگین همواره ملموس و مشهود است.
رون کیتای در حین جستجوی مصرانه برای دلالت و معنای اجتماعی و با استفاده از تصویرسازی ذهنی imagery غامض و پیچیدهای که بیننده را وادار به مداقه در معانی نهفته در ژرفای اثر میکند در تحقیق وضعیت انسانی به صورت تمثیلی allegorical و تجربی است.
.